با ایجاد هر برندی ، شما مسیر آینده خود را مشخص کرده اید. بنابراین ، هر برندی نشان دهنده این است که شما نسبت به آینده چه تصویری از موفقیت خود ترسیم کرده اید.

در واقع شما برند را به منظور این طراحی می کنید که در آن “برند مخصوص” رشد کنید نه اینکه با تغییرات مداوم بازار و افکار و ایده های خود آن را تغییر بدهید. به همین علت است که گاهی می بینیم که یک برند فقط در یک برهه از زمان اعتبار دارد و شناخته شده است ولی با گذشت زمان کم کم به فراموشی سپرده می شود و اعتبار و کارآیی خود را از دست داده و توان رقابت کردن در بازار را ندارد. شاید یکی از دلایل این اتفاق این مسئله باشد که این برندها نامی را برمی گزینند که با بخش های دیگر یا برندهای دیگر در آن زمینه هماهنگی و تناسب ندارد. در نتیجه ، اغلب این شرکتها به فکر طراحی برند جدید می افتند و می خواهند خود را در قالب این برند جدید معرفی کنند ؛ اما این بار نیز از آنجا که باید اهداف برند آنها برای سرمایه گذاران قابل توجه و ارزش سرمایه گذاری داشته باشد و احتمالاً از آنجا که این شرکتها ممکن است اهداف بسیار بزرگ تر از توان خود و یا بلند پروازانه ای داشته باشند ، پس برای سرمایه گذران یک ریسک محسوب می شود و در نتیجه در این شرکت سرمایه گذاری نمی نمایند. بنابراین ، این شرکتها ممکن است برای چندمین بار دست به تعریف و طراحی برند جدید بزنند.Columbus-Ohio-personal-branding-coach

اما تغییر اهداف و برندهای جدید به همین راحتی انجام نمی شود ، بلکه صرف هزینه و زمان زیادی را به شرکت تحمیل می کند. در حالی که اگر از ابتدا، برندی که انتخاب می شود با چشم اندازها و اهداف و ارزشهای شرکت همخوانی داشته باشد ، نشانگر این مطلب است که شما تصمیم درستی گرفته اید و  این اطمینان را به سرمایه گذاران در شرکت خود می دهید که بتوانند به شما و برندتان اعتماد کنند.

اما چگونه به این هدف برسیم و برندی را طراحی کنیم که نشان دهنده چشم انداز و آینده شرکت باشد؟

 ۱٫دلایل و فرضیه های خود را بشناسید و بر مبنای آن آغاز کنید: اولین نکته این است که شما به این بیندیشید که چرا محصول یا خدمات شما باید برای مشتریان و مخاطبان مورد توجه قرار بگیرد؟ به چه دلیل فکر می کنید که در این مسیر موفق خواهید شد؟ برای رسیدن به این هدف چه راهکارهایی را در نظر گرفته اید؟ وجه تمایز کالا و یا خدمات شما با آنچه که هم اکنون در بازار وجود دارد چیست؟ مشخص کنید که در آینده قرار است که شرکت شما و محصولش در بازار چگونه به نظر برسد.

۲٫ میزان حداکثر پیشرفت خود را مشخص کنید: بدانید بالاترین میزان سودآوری شما تا چه اندازه خواهد بود؟ آیا شما در کاری که انجام می دهید قرار است که سودآوری بیشتری داشته باشید و یا متخصص و خبره در آن زمینه باشید؟ میزان توسعه خود را در چه مقیاسی می بینید؟(محلی ، کشوری ، دنیا).

۳٫ آینده را در نظر بگیرید: در نظر داشته باشید که قرار است در این زمینه خاص(صنعت و یا تخصص) چقدر پیشرفت حاصل شود و تا چه میزان در آینده توسعه داشته باشد و جای کار داشته باشد؟ چقدر نیاز دارید که متمایز باشید تا بتوانید در بازار به شکل پویایی باقی بمانید و فعالیت کنید؟

۴٫ تا چه حدی امکانات تنوع در کار برای شما وجود دارد؟ یعنی آیا برای محصولی که تولید می کنید و یا خدماتی که ارائه می دهید جای رشد کافی وجود دارد؟ احتمال می دهید که چقدر در این بخش پایدار باشید و باقی بمانید پیش از اینکه نیاز داشته باشید تا در قسمت ها و بخش های دیگر توسعه پیدا کنید؟ این سوالات و پاسخ دادن به آنها موجب می شود پی به این نکته ببرید که تا چه حد در تصمیم خود پایدار هستید و قصد دارید در حوزه خود یک برند باقی بمانید.

۵٫ مشخص کنید که چگونه می خواهید به توسعه و رشد مورد نظرتان دست یابید: بدین معنا که مشخص کنید که آیا از طریق جریان نقدی  یا سرمایه گذاری قصد توسعه خود را دارید؟ مشخص کردن جواب این سوال به شما کمک خواهد که بدانید از کسانی می توانید کمک و همکاری دریافت کنید.

The post ۵ نکته در مورد برندسازی شخصی appeared first on دکتربرند.

برای اینکه بخواهیم یه برند رقابتی خوب بسازیم نمی تونیم بگیم که از بین روشهای مختلف کدومش بهتره؛ چون هر شرکتی باید نگاه ببینه که توی بازار چه موقعیتی داره و رقیباش در چه حدی هستن و دارن چیکار میکنن.

rbk7کاملاً معلومه که یه شرکت کوچیک و نوپا نمی تونه از روشهای برند سازی یه شرکت بزرگ و معروف استفاده کنه، ولی شرکتهای کوچیک هم می تونن با توجه به اون چیزی که مورد نیاز مشتریانشون هست و با سلیقه مشتریها جور هست یه محصولی رو تولید کنن که بتونه نرخ فروش و تقاضا رو بالا ببره. در بازاریابی کردن باید به گروه هایی که به نوعی در سود شرکت سهیم هستند و از منافع شرکت اونا هم نفعی می برند توجه بشه، دلیلش هم اینه که شرکت با کمک این افراد بهتر میتونه به هدفهاش برسه و قدرت خودش رو بالا ببره. از جمله این گروه ها و افراد میشه ۷ گروه رو اسم برد:

  • رسانه هایی که تبلیغات ما از طریق اونها پخش میشه و بقیه رو در جریان میذاره مثل: شبکه های رادیویی و تلویزیونی، رزونامه، مجله.
  • کسانی که می تونن از نظر مالی به شرکت کمک کنن مثل: کسایی که سهامدارن بزرگی هستن، بانک ها، موسسه های سرمایه گذاری.
  • یکی از بخش های مهم یه شرکت یا سازمان، بخش روابط عمومی اون شرکت هست. مدیران یه شرکت و کسایی که برای شرکت تصمیم می گیرن ممکنه که از طرف طرفداران محیط زیست، مشتریان و گروه های خاصی مورد بازخواست و سوال قرار بگیرن. پس بهتره که مدیران یه شرکت همیشه از طریق روابط عمومیشون با این گروه ها و گروه های دیگه و بقیه شهروندا در ارتباط باشن.
  • شرکتها معمولاً یکی از کارمندانشون رو انتخاب می کنند که بتونه به نمایندگی از طرف شرکت با بقیه شرکت ها و سازمانها و هر کسی به نوعی با شرکت در ارتباط هست به گفتگو بپردازه و به سوالهایی که ممکنه اونا داشته باشن جواب بده.
  • همه شرکتها لازمه به واکنشهایی که افراد جامعه و مشتریانشون به محصولات و نحوه عملکرد این شرکت نشون میدن آشنایی داشته باشه تا بتونه به ذهن مردم و مشتریانش نفوذ کنه و تاثیر بذاره.
  • یه گروه دیگه شامل همه افرادی هست که داخل خود مجموعه شرکت یا سازمان هستن، مثل: مدیرها، کارگرا، کارمندا، سهامداران و اونایی که در شکل گیری شرکت نقش داشتن. بعضی از شرکتها یه سری خبرنامه هایی رو تهیه می کنن که راجع به امورات مربوط به شرکت و هدفها و محصولات و مشتریان و تصمیم هاست و این خبرنامه ها رو داخل خود شرکت در اختیار کارکنانشون قرار میدن. این باعث میشه که کارکنان اون شرکت به مدیران خودشون و در نهایت به اون “برند” اعتماد کنن و این اعتماد رو به بیرون از شرکت هم گسترش بدن و تبلیغ کنن و در واقع تبلیغ این شرکت رو افراد از همدیگه بشنون و خودشون هم به بقیه تعریف و توصیه کنن.
  • هر شرکتی باید توجه داشته باشه که رشد و توسعه دولت، یکی از هدفهای نهاییش باشه. تاجران باید مدام با وکیلهای خودشون در ارتباط باشن و مطمئن باشن که محصول آنها ایمنی لازم رو داره و در پیام های تجاری و بازرگانی هم واقعیت ها گفته می شه.

The post درک بازار و مصرف کنندگان برند appeared first on دکتربرند.