همواره یکی از مهمترین مسائلی که افراد متخصص با آن درگیر هستند مسئله جداسازی کودکان تیزهوش از سایر کودکان است.

برخی از متخصصین معتقد هستند که این افراد باید آموزشهای ویژه داشته باشند و حضور آنها در مدارس و مراکز آموزشی با سایر کودکانی که هوش متوسط دارند موجب از بین رفتن توان و ظرفیتهای هوشی و ذهنی آنها خواهد شد.

به همین دلیل پیشنهاد می کنند این کودکان به محض شناسایی از سایر کودکان جدا شده و آموزشهای ویژه ای دریافت کنند. در حالی که اکثر متخصصین در دنیا امروزه به این باور رسیده اند که جداسازی این کودکان یک آسیب جدی شخصیتی و رشدی به این کودکان وارد می کند. دلایل این عدم مخالفت به شرح زیر است:

یک) انتظارات والدین

با این جداسازی ، والدین کودکان تیزهوش انتظارات بیشتری از فرزند خود خواهد داشت و این انتظارات ، زمینه ساز ایجاد استرس و اضطراب در والدین این کودکان خواهد شد. زمانی که والدین متوجه شوند که فرزندان آنها به لحاظ هوشی سرآمد هستند مدام نگران این مسئله خواهند بود که آیا توانایی این را دارند که فرزندان خود را به نهایت توانایی خدادادیشان برسانند یا نه ؟

استعدادیابی کودکان

همچنین آنها با محیط به مقابله برخواهند خواست و تصور خواهند کرد که محیط توانایی پاسخگویی به نیازهای کودک آنها را ندارد. از طرفی انتظارهای غیر منطقی در این والدین ایجاد خواهد شد که تصور می کنند کودک آنها باید در تمامی بخشهای زندگی و همه فعالیتها موفق عمل کند. این تصور نادرست زمینه ساز شکل گیری سبکهای فرزندپروری ناسالم در آنها می شود که مانع بزرگی در رشد طبیعی و سالم کودکان می شود.

دو) غفلت از ابعاد شخصیتی

تمرکز صرف بر هوش و توانایی های ذهنی کودک ، هم به نظام آموزشی و هم تربیتی والدین این فرصت را نخواهد داد که به پرورش جنبه های شخصیتی و ارتباطی کودکان خود توجه کنند.

چه بسا افراد سرآمد از نظر هوشی که توانایی مدیریت کردن زندگی شخصی خود را ندارند ؛ یا در برقراری ارتباطهای اجتماعی با سایر افراد یا دوستان و همکاران یا اعضای خانواده دچار مشکلات شدیدی هستند. بنابراین ، جداسازی کودکان ممکن است این تمرکز بر توانایی های هوشی و غفلت از سایر جنبه های شخصیتی و توانمندیهای فردی کودک را تشدید کند.

سه) تمرکز بر رقابت به جای همکاری

متأسفانه در ایران شاهد این هستیم که تمایل خانواده ها و نظام های آموزشی بیشتر بر رقابت بین کودکان است تا اینکه تقویت ویژگیهای همکاری و هماهنگی بین آنها باشد. در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا ، سالهاست که همکاری بین کودکان و افراد را ملاک تربیت خود قرار داده اند.

جداسازی کودکان تیزهوش از سایر کودکان موجب خواهد شد این افراد در یک فضای رقابتی شدید قرار بگیرند. در بسیاری از مدارس تیزهوشی که وجود دارد ، فقط جنبه های رقابتی در حال تقویت هستند و با ایجاد رقابت در بین کودکان تلاش دارند تا آنها را وادار به تلاش بیشتر و در بعضی از اوقات بیش از توان کودک کنند. این گونه رقابت ها ، آسیبهای جدی بر توانایی های شخصیتی و حتی هوشی کودکان وارد خواهد کرد.

این کودکان به هیچ عنوان نمی توانند افراد مناسبی برای فعالیتهای گروهی باشند. بنابراین ، این افراد همیشه کارهای فردی را ترجیح خواهند داد که به ادامه دار شدن جداشدگی از سایر افراد می انجامد. این جداشدگی زمینه ساز شکل گیری بسیاری از اختلالات رفتاری خواهد شد.  

چهار) مسئله اعتماد به نفس

جداسازی کودکان تیزهوش به آنها این چنین القا خواهد که شما افراد خارق العاده و متفاوتی هستید. بنابراین ، اعتماد به نفسی که آسیب زننده خواهد بود در آنها شکل می گیرد. آنها تصور می کنند که از عهده تمامی کارها بر خواهند آمد در حالی که در واقعیت این چنین نیست و افراد نمی توانند از پس تمامی کارها برآیند.

به همین دلیل تجربه شکست آنها افزایش پیدا کرده و اعتماد به نفس آنها با چالشهای جدی مواجه می شود. از طرفی جداسازی این کودکان از سایرن این تصور را در ذهن کودکان متوسط ایجاد خواهد کرد که افراد توانمندی نیستند. بنابراین اعتماد به نفس و تلاش آنها به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.

 

نوشته درستی یا نادرستی جداسازی کودکان تیزهوش (بخش اول) اولین بار در مرکز هوش کودک نیک. پدیدار شد.