مدیران سازمانها و شرکتها ممکن است برخی از مواقع نکاتی را که کیفیت مدیریتی و عملکرد مطلوب آنها را افزایش می دهد فراموش کنند و پس از مدتی پیامدهای نامطلوبی در شرکت یا سازمان آنها به وجود آید که تمامی مجموعه آنها را تحت تأثیر قرار دهد.

در این مقاله سعی کرده ایم مطالب و نکاتی که ممکن است گاهی از دید مدیران دور بماند یا پس از مدتی آن را فراموش کنند اشاره کنیم تا مجدداً کیفیت عملکرد آنها مطلوب شود.

یک) مشارکت همه اعضا در جلسات

جلساتی که در دوره های مختلف برگزار می شود باید فرصتی برای ارائه نظرات تمامی کارکنان و مدیران بخشهای مختلف شرکت یا سازمان شما باشد. پس اگر در جلساتی که تشکیل می دهید ، برخی از کارکنان شما مشارکت نمی کنند یا نظرات و ایده های خود را مطرح نمی کنند یا حتی در نظرات خود راجع به ایده های مطرح شده از طرف سایر کارکنان را نقد و بررسی نمی کنند باید توجه شما را به خود جلب کند. سعی کنید جلسه را به گونه ای مدیریت کنید که تمامی افراد حاضر در جلسه بتوانند نظرات خود را مطرح کنند.

 بر اساس آموزش بازاریابی ، اگر تعداد افراد در جلسه کم باشد که به خوبی می توان این ارتباط را به وجود آورد ولی اگر تعداد افراد زیاد است از ترفندهای مختلفی مانند ارائه پرسش نامه به کارکنان می توانید متوجه نظرات و ایده های آنها شوید.

دو) استفاده از تکنولوژی برای برقراری ارتباط

امروزه ابزارهای ارتباطی مختلفی به وجود آمده است که در تسهیل ارتباط افراد بسیار نقش مهمی دارد. بویژه در چند ماهی که دنیا درگیر ویروس کرونا شده اهمیت این ابزارهای ارتباطی بیش از پیش است. این مسئله بسیار مهم است که از این ابزارها برای برقراری ارتباط با کارکنان خود و ایجاد گروه هایی که ارتباط کارکنان شما را با یکدیگر نزدیکتر و صمیمی تر کند بسیار مهم است.

بر اساس نظر مشاور بازاریابی ، همچنین این ابزارها و گروه هایی که در این شبکه های مختلف ایجاد می کنید موجب می شود کارکنان شما حتی خارج از محیط کاری نیز با ذهنشان درگیر باشد و این میزان تعهد و صمیمیت آنها را بیشتر خواهد کرد. سعی کنید حتماً از ابزارهای مختف ارتباطی به ویژه ارتباط های مجازی استفاده کنید.

سه) پیامهای واضح و شفاف

یکی از وظایفی که مدیران انجام می دهند ارسال پیامها یا ایملیهای مختلف با اهداف گوناگون است. ممکن است برخی از این ایمیل ها برای همکاران و مدیران سایر شرکتها برای جلب همکاری آنها باشد. ممکن است برخی از آنها برای کارکنان داخل شرکت باشد که پیامهای مختلفی از پیام تبریک تا اخبار گوناگون شرکت را به آنها اطلاع می دهد.

همچنین برخی از پیامها یا ایمیل ها نیز ممکن است برای مشتریان ارسال شود. پیامهایی که برای اهداف مختلف ارسال می کنید باید شفافیت کافی داشته باشد تا افراد گیرنده پیام شما بتوانند به خوبی آن را درک کنند. برای این منظور بهتر است پیامهای کوتاه و ساده ارسال کنید. سعی کنید از پیامهایی که به طور شفافی منظور شما را به آنها منتقل می کند استفاده کنید تا آنها به راحتی بتوانند منظور شما را درک کنند.

همچنین برای ارسال این دسته از پیامها باید مناسب ترین ابزار را نیز انتخاب کنید به عنوان مثال ، گاهی ارسال پیام از طریق ایمیل می تواند مناسب ترین روش باشد و گاهی ارسال پیام در شبکه های اجتماعی ؛ دلیل آن هم این است که باید در نظر بگیرید که مخاطبان شما بیشتر از کدام یک از این کانالهای ارتباطی استفاده می کنند یا تأثیر پیام شما بیشتر خواهد بود. بنابراین با توجه به هدفی که دارید سعی کنید مناسب ترین روش را انتخاب کنید.

حدود ۱۰ ماهی است که در ایران درگیر ویروس کرونا هستیم.

هر از چند گاهی ، پیکهای ابتلا به این ویروس اوج پیدا می کند و مجدداً مردم را با محدودیتهای تردد مواجه می کند. بسیاری از مشاغل بخشهایی از فعالیتهای خود را از طریق دورکاری انجام می دهند ؛ اما میزان موفقیتها در این سبک از فعالیت به یک اندازه نیست. ممکن است برخی از فعالیتها و کسب و کارها در این سبک موفق باشند ولی در مقابل ، برخی دیگر موفقیت چندانی نتوانند به دست آورند یا حتی ضررهای زیادی را متحمل شوند. از مشکلاتی که در این سبک کاری پیش می آید می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم.

یک) عدم ارتباط صحیح

در بسیاری از کسب و کارها که از دورکاری استفاده می کنند ممکن است یکی از چالش ها و مشکلاتی که با آن درگیر هستند این باشد که هنگام ارتباط با مخاطبان و یا مشتریان خود مدام در حال صحبت کردن باشند و طرف مقابل فرصت چندانی برای صحبت کردن یا حتی شنیده شدن پیدا نکند. این موضوع علاوه بر اینکه ارتباطها را دچار مشکل می کند و تبادل اطلاعات و برقراری ارتباط متقابل را با مشکل مواجه می کند بلکه یک نوع ارتباط یک طرفه و نادرست است و موجب از بین رفتن ارتباط شما با مشتریان می شود.

بهتر است در مشاغلی که بخشی از فعالیتهای خود را از طریق دورکاری انجام می دهید کارمندان این بخش را به گونه ای آموزش داده و تربیت کنید که در تعامل از طریق شبکه های اینترنتی یا ابزارهای اینترنتی حتماً میزان صحبت کردن را به طور مساوی بین دو طرف یا چند طرف تقسیم کنند و تعامل متقابل را ایجاد کنند.

دو) کاهش زمان استراحت

واقعیت این است که با اینکه بسیاری از کارکنان به صورت دورکاری مشغول فعالیت هستند ولی اکثر اوقات آنها توسط این ارتباطهای مجازی اشغال شده است. در زمان فعالیت های حضوری ، افراد ساعات مشخصی را در محل کار خود حاضر می شدند و در ساعت مشخصی آن را ترک می کردند و بقیه ساعات روز را برای استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی شان صرف می کردند. در حالی که در دورکاری معمولاً می بینیم که اکثر افراد ساعات زیادی از طول روز خود را درگیر این دورکاری یا ارتباط با  همکاران خود هستند و مدام از طریق شبکه های اجتماعی در حال تبادل اطلاعات می باشند.

بر اساس نظر مشاور بازاریابی ، زمان فراغت آنها کمتر شده است. بهتر است در کارهای خود یک تعادل ایجاد کنید و برنامه ها و جلسات و حجم دورکاری را به گونه ای برنامه ریزی کنید که افراد در طول روز برای خود اوقات فراغت و زمانهای شخصی نیز داشته باشند.

سه) توجه به تمامی جنبه های ارتباط

بیشتر افرادی که مشغول دورکاری هستند یا از طریق شبکه های اینترنتی با مخاطبان یا مشتریان خود ارتباط برقرار می کنند فقط تصویر و صدایشان در این ارتباط وجود دارد. در حالی که زبان بدن شما نقش بسیار مهمی در نحوه برقراری ارتباط با مخاطبان دارد. پس سعی کنید حتماً از زبان بدن مناسب در این دسته از ارتباطها استفاده کنید ؛ چرا که زبان بدن شماست که پیامهای کلامی شما را تکمیل می کند.

چهار) جلب مشارکت همه اعضا

 بر اساس آموزش بازاریابی ، یکی از مشکلاتی که در ارتباط های مجازی است و به ویژه جلساتی که برگزار می شود این است که تمامی اعضا در آن مشارکت نمی کنند. ممکن است برخی از آنها وارد سامانه ارتباط شوند ولی مشغول فعالیتهای خود باشند و توجهی به این جلسات نداشته باشند. برخی نیز ممکن است در این جلسات حضور داشته ولی هیچ گونه مشارکتی نداشته باشند و صحبت یا نظری را با دیگران به اشتراک نگذارند. در جلسات مجازی خود حتماً سعی کنید تمامی اعضای شما حضور داشته باشند.

امروزه در اطراف خود محصولات زیادی را می بینیم که از طریق بازاریابی شبکه ای قادر به خرید آنها هستیم.

برخی از این محصولات را شما به جز سیستم های شبکه ای نمی توانید تهیه کنید. تصوری که برخی از کارآفرینها یا استارت آپها در قبل از شروع بازاریابی شبکه ای دارند این است که این کسب و کارها نمی توانند چندان موفق باشند. در حالی که اگر اصولی را در این کسب و کارها رعایت کنید می توانید به موفقیتهای بسیار زیادی دست پیدا کنید. در این مقاله سعی می کنیم به رمزهای موفقیت یک بازاریابی شبکه ای بپرازیم.

یک) کسب اطلاعات کافی

قبل از اینکه شروع به کار کنید حتماً اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهید. لازم است دانش کافی را در خصوص بازاریابی شبکه ای کسب کرده باشید. یکی از این روشها علاوه بر مطالعه در این زمینه ، می تواند توجه به نوع فعالیت شرکتهایی باشد که در این زمینه فعال هستند. در خصوص این شرکتها تحقیق کنید. هر چند این نوع بازاریابی مزایا و سودآوری بالایی دارد ولی اگر اطلاعات شما کافی نباشد یا بدون تحقیق در خصوص شرکتهای شبکه ای اقدام به این کار کنید میزان موفقیت شما با درصد بالایی کاهش پیدا می کند.

دو) مشتری یک شرکت شبکه ای باشید

می توانید برای تجربه بهتر این نوع بازاریابی و لمس نوع خدمات و فعالیتهای آنها ، محصولات یک شرکت شبکه ای را خریداری کنید و به مشتری آنها تبدیل شوید. با استفاده از این محصولات می توانید متوجه شوید که آیا محصولاتی که استفاده می کنید کیفیت کافی را دارد ؟ اگر فکر کردید کیفیت لازم را دارد می توانید به یکی از بازاریابان آنها تبدیل شوید. زمانی که وارد این شبکه شدید می توانید با توانایی های فروشتان آشنا شوید. می توانید به این نتیجه برسید که چه کاری را بهتر انجام می دهید و در چه زمینه ای نقص و ضعف دارید.

سه) صداقت

برخی از اوقات ممکن است برای اینکه محصولی را به فروش برسانید یا فردی را جذب بازاریابی شبکه ای کنید از کلمات و جملات اغراق آمیز و نادرست استفاده کنید. مدام بر جنبه های مثبت تأکید کنید و نقطه ضعفهای محصول یا برند را یا از روی سهو یا به خاطر جلب مشتری بیان نکنید. این یکی از بزرگترین آسیبها به بازاریابی شبکه ای است.

در بازاریابی شبکه ای مردم محصولی را از طریق شما سفارش می دهند و ارتباط مستقیم با برند یا فروشگاه عرضه این محصولات ندارند. پس بهتر است برای جلب اعتماد آنها تا جایی که امکان دارد به درستی رفتار کنید و صداقت را سر لوحه فعالیتهای خود قرار دهید. لازم نیست برای جلب نظر مشتریان یا زیر مجموعه های خود متوسل به تعریفهای غیر واقعی شوید. بهترین روش این است که آنچه را که خودتان تجربه کرده اید در اختیار آنها قرار دهید.

چهار) کسی را مجبور نکنید

برخی از این افراد ممکن است به دوستان و افرادی که از نزدیک با آنها در ارتباط هستند در خصوص خرید یک محصول حالت اجبار ایجاد کنند. هرگز دست به این کار نزید.

پنج) شناسایی دقیق مشتریان

شناخت مشتریان همیشه از گامهای مهم در بازاریابی است. بازاریابی شبکه ای نیز از ین قاعده مستثنی نیست. بهتر است گروهی که بیشترین مصرف کننده محصولات شما هستند را بیابید و در آن گروه ها شروع به بازاریابی کنید. به عنوان مثال اگر محصولات آرایشی و بهداشتی را تبلیغ می کنید ، خانم ها بیشترین مشتریان شما خواهند بود. پس دلیلی ندارد فرصت و وقت خود را در بین گروه هایی که مصرف کننده اصلی شما نیستند تلف کنید. بهتر است مستقیم به سراغ مشتریان اصلی خود بروید.

 زمانی که شروع به بازاریابی می کنیم باید اطلاعات زیادی در خصوص افرادی که قصد بازاریابی برای آنها را داریم داشته باشیم.

موفقیت در این امر مستلزم افزایش دانش در خصوص جوامع و افراد مختلف است. یکی از موارد مهمی که باید در خصوص جوامع و افراد مختلف بدانیم تا در زمینه بازاریابی موفق باشیم ، نوع فرهنگی است که افراد در آن زندگی می کنند. فرهنگها اثرات قدرتمندی بر افراد دارند که نقش آن بر بخشهای مختلف زندگی بسیار زیاد است.

یکی از این جنبه های مهم ، توجه به جمع گرا یا فردگرا بودن فرهنگ هاست. به طور کلی می توانیم فرهنگ جوامع را به دو دسته فردگرایی و جمع گرایی تقسیم کنیم.  هر کدام از این فرهنگها ، ویژگیهای خاص خود را دارند که می توانند روی بخشهای مختلف زندگی مردم از جمله تصمیم گیری در خرید را تحت تأثیر قرار دهند. در جوامع فردگرا ، انتظار می رود افراد به صورت مستقل از سایر اعضای جامعه عمل کنند. آنها فقط مسئول زندگی خود هستند و برای خود و یا افراد نزدیک خانواده خود تصمیم گیری می کنند.

هر فردی می تواند سلیقه یا انتخاب خاص خود را داشته باشد و از این لحاظ به هیچ وجه مورد قضاوت قرار نمی گیرد. از طرفی ، ارتباط افراد در این جوامع بسیار سطحی و منطبق بر قوانین است تا ارتباطهای عمیق انسانی.

بر اساس نظر مشاور بازاریابی ، بنابراین ، زمانی که قصد بازاریابی در جوامع فردگرا را داریم باید به این مسئله فکر کنیم که تصمیم گیری این افراد کاملاً مستقل از سایر افراد جامعه است و نظر دیگران نقش زیادی در نوع انتخابهای این فرد ندارد. این افراد فقط منافع خود و نزدیکانشان را در نظر می گیرند و با سایر افراد جامعه ارتباط خاصی ندارند.

به همین دلیل ، تکیه اصلی بازاریابی در این جوامع باید سودمندی شخصی افراد باشد. یعنی آنها انتظار دارند محصول یا خدماتی را خریداری کنند که بتواند کیفیت و رفاه زندگی آنها را افزایش دهد. هر زمان به محصولی که مد نظر آنهاست برخورد کنند یکی از مشتریان آن محصول یا خدمات خواهند بود. بنابراین ، هم در زمان طراحی و تولید محصول و هم در زمان بازاریابی برای افرادی که در این جوامع زندگی می کنند باید منفعت شخصی افراد را مد نظر قرار دهیم.

در حالی که در جوامع جمع گرا ، افراد سعی می کنند به گونه ای انتخاب کرده یا تصمیم گیری کنند که مورد تأیید دیگران قرار بگیرند. آنها تمایل دارند با هر انتخابی مورد توجه دیگران باشند و دیگران آنها را به نوعی تأیید کنند. به همین دلیل در برخی از موارد حتی در کمال ناباوری ممکن است شاهد رفتارهایی از مشتریان باشیم که حدس نمی زدیم چنین انتخابی داشته باشند. بهتر است در بازاریابی برای این افراد با فرهنگ حاکم بر جوامعشان به خوبی واقف بوده تا بهترین برنامه ریزی را در بازاریابی برای آنها داشته باشید.

افرادی که در این جوامع زندگی می کنند نظر دیگران را تا اندازه زیادی در زندگی شخصی خود اعمال می کنند. پس بهتر است فرهنگ حاکم بر آنها و عناصر و مواردی که به نوعی در آن فرهنگ ارزش محسوب می شوند را بشناسیم و در زمینه بازاریابی مورد استفاده قرار دهیم.

برخی از بازاریابها هستند که اطلاعات زیادی در خصوص این دسته بندیهای فرهنگی ندارند و ممکن است همان برنامه بازاریابی و تبلیغات را که برای جوامع فردگرا پیاده می کنند در جوامع جمع گرا نیز اجرا کنند. بنابراین پس از مدتی با شکست مواجه خواهند شد و بسیاری از بودجه های صرف شده در این زمینه را از دست خواهند داد.

 بر اساس آموزش بازاریابی ، برای اینکه یک روش کلی برای تشخیص جوامع فردگرا و جمع گرا در اختیار شما قرار دهیم تا بتوانید به خوبی این جوامع را تشخیص دهید یکی از عناصر حاکم بر این جوامع را به شما معرفی می کنیم. در جوامع گرا شما با افرادی که به صورت سنتی و دسته جمعی زندگی می کنند سر و کار دارید و هر چقدر جوامع کوچکتر باشند با فرهنگ جمع گرا مواجه هستید. در مقابل در شهرهای بزرگ و جوامع پیشرفته و صنعتی تر شما با جوامع فردگرا سر و کار داریم.

بسیاری از کارشناسان حوزه فروش و بازاریابی تصور می کنند از طریق سبد خرید مشتریان می توان شخصیت یا نیازهای مشتریان را حدس زد یا برآورد کرد.

آیا به نظر شما این ارزیابی یک ارزیابی درستی است ؟ پاسخ خیر است ؛ چرا که انسانها به قدری پیچیده هستند و اتفاقات و رویدادهای مختلف و متعدد و عوامل بسیاری در تعیین نوع رفتار آنها نقش دارد که با این ملاک بسیار ساده و ظاهری نمی توان به عمق نیاز یا خواسته های آنها پی برد.

اگر از این تصور اشتباه بگذریم باید گفت که می توان با توجه به نکات ریزی به روانشناسی مشتریان پی برد ولی همانطور که گفته شد این نکات بسیار ظریف و ریز هستند و برای شناسایی آنها باید دقت زیادی به خرج داد. در ادامه ،  چند مورد از این ملاکها را به شما معرفی می کنیم.

یک) انسانها موجوداتی احساسی هستند

هیجانها و احساسات در انسانها بسیار قوی هستند. هر چه قدر هم انسانها را موجودی عاقل و حسابگر بدانیم در نهایت این هیجانات و احساسات آنها است که تعیین می کنند یک فرد قرار است چه کاری انجام دهد. در بسیاری از موارد حتی مشاهده کرده ایم که پس از مدتها تجزیه و تحلیل و برآورد کردن یک موضوع ، زمانی که موقعیت عمل کردن فرا رسیده است انسانها تمامی آن تجزیه و تحلیل ها و نتایجشان را کنار گذاشته اند و کاملاً احساسی تصمیم گرفته و عمل کرده اند. بنابراین به عنوان یک بازاریاب باید بدانیم قدرت احساسات در انسانها بسیار قوی است و می تواند تمامی معادلات از پیش تعیین شده خودش و شما را به هم بزند.

دو) انسانها توجیه گر هستند

بر اساس نظر مشاور بازاریابی ، از آنجایی که نقش احساسات در انسانها بسیار قوی است بنابراین ، افراد در بسیاری از عملکردها و انتخابهای خود ممکن است دچار اشتباه شوند و انتخابهای نادرست داشته باشند ولی با این حال از انتخاب خود حمایت و طرفداری می کنند. این حمایت غیر عاقلانه برای چیست ؟ این واکنش به این دلیل است که انسانها به شدت موجوداتی توجیه گر هستند و برای اینکه استرس ناشی از انتخابهای نادرست خود را تحمل نکنند یا موقعیت خود را در مقابل دیگران از دست ندهد از توجیه کردن برای انتخابهای احساسی خود استفاده می کنند.

مثلاً یک نفر در فروشگاه به شدت از بسته بندی یک محصول به وجد می آید و در لحظه تصمیم می گیرد که آن محصول را خریداری کند ، اما نمی تواند خودش و دیگران را قانع کند که این محصول را فقط به خاطر بسته بندی  جذابش خریده است به همین دلیل در مشخصات و ترکیبات آن محصول به دنبال یک ویژگی می گردد که بتواند بر اساس آن دیگران و خودش را قانع کند که محصول را به خاطر این ویژگی ها خریداری کرده است.

سه) انسانها خودخواه هستند

این ویژگی انسانها به این معنی است که آنها همیشه فکر می کنند که خوب حالا که چه ؟ این محصول خوب است و تبلیغات بسیار جذابی دارد اما چه سودی برای من دارد ؟ به همین دلیل بهتر است در تبلیغات خود زمانی که در حال طراحی تبلیغ یا معرفی محصول به مشتریان هستید به این سوال پاسخ بدهید که چه نفعی برای من دارد ؟

پاسخ به این سوال به شما کمک می کند که نیازهای مشتریان را به درستی شناسایی کرده و محصول مورد نظر آنها را تولید کنید یا ویژگی که مشتری به دنبال آن است که منفعت کافی را از این معامله ببرد برای او فراهم کنید.

چهار) انسانها با زبان عامیانه و روزمره فکر می کنند

 بر اساس آموزش بازاریابی ، انسانها موجودات متفکری هستند که می توانند درباره هر چیزی به تفکر بپردازند. اما نوع و کیفیت تفکر انسانها به چه شکل است ؟ تحقیقات نشان داده است انسانها زمانی که فکر می کنند از الفاظ و لغات عامیانه و یک زبان روزمره استفاده می کنند. به همین دلیل اگر در فکر طراحی تبلیغات یا فروش برای مشتریان هستید بهتر است از زبان عامیانه شامل ضمایر عامیانه ، اسامی عامیانه ، داستانها و عکسهای عامیانه و روزمره برای آن استفاده کنید. در این نوع ارائه و معرفی محصول ، مشتری شما ارتباط بهتری با محصول برقرار می کند.

اگر در دنیای کنونی ، کارمندان یا کارکنان با انگیزه ای نداشته باشید نمی توانید به اهداف خود در بازار دست پیدا کنید.

افرادی که برای شما کار می کنند مانند بازوان قدرتمند شما هستند که می توانید با تکیه بر توانایی های آنها در بازار موفق باشید. اگر این نیروی کاری شما انگیزه کافی برای کار کردن نداشته باشند تمام برنامه ها و نقشه های شما در کسب و کارتان از بین خواهد رفت. بر اساس آموزش بازاریابی ، بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کارها معمولاً به روشهایی که می توانند انگیزه کارکنان خود را افزایش دهند اطلاعی ندارند یا شاید به نظر خودشان از روشهای مختلف استفاده می کنند ولی نتیجه مطلوبی نمی بینند.

مهمترین مسأله این است که شما علاوه بر اینکه باید علاقه و انگیزه کارکنان را افزایش دهید بلکه باید به دنبال یافتن راه حلهایی باشید که از طریق آنها بتوانید توانایی خلاقیت و همکاری در بین کارکنانتان را افزایش دهید. در این مقاله به چند روش مهم که هم انگیزه ، خلاقیت و همکاری کارکنان شما را می تواند به شکل متناسبی افزایش دهد می پردازیم.

یک) پاداش

پاداش برای هر موجودی ایجاد انگیزه می کند. پاداشها انواع مختلفی دارند و یکی از موثرترین روشها برای افزایش انگیزه و نیروی حرکت در افراد و حتی سایر موجودات هستند. متأسفانه در بسیاری از شرکتها به ویژه شرکتهایی که به شیوه سنتی اداره و مدیریت می شوند با اینکه ممکن است صاحبان و مدیران مشاغل در پایان هر ماه یا در طول سال به سودهای قابل توجه و درآمدهای مناسبی برسند ولی کارکنان خود را در این سود سهیم نمی کنند.

 بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، در این شرایط هیچ انگیزه ای برای تلاش بیشتر یا نوآوری برای خدمت کردن به شرکت در کارکنان ایجاد نمی شود. آنها فعالیتهای روتین خود را انجام می دهند و به حقوقی که به صورت ثابت برای آنها تعریف شده است می رسند. در حالی که سهیم کردن کارکنان در سود شرکت و همچنین تعیین پاداش برای آنها ، انگیزه بسیار بالایی را برای فعالیت در بخشهای مختلف آنها ایجاد می کند. تغییر در یک رفتار می تواند نتیجه کارها در شرکت شما را دگرگون کند.

دو) تحسین

شاید بسیاری از مدیران ، تحسین و پاداش را به یک معنی بدانند و راهبردهای استفاده از این دو مکانیزم را به خوبی تشخیص ندهند. در حالی که تشخیص تفاوت این دو مکانیزیم و استفاده به جا و به موقع از هر کدام از آنها می تواند نقش بسیار زیادی در ایجاد انگیزه در کارکنان داشته باشد. پاداشها به صورت جایزه هایی که قابل لمس و مادی هستند تعریف می شود و می تواند ایجاد انگیزه یا افزایش آن در کارکنان نقش موثری داشته باشد و کارها به خوبی در یک مجموعه پیش رود. در حالی که تحسین به پاداشهای معنوی یا غیر قابل مشاهده ای گفته می شود که آثار روانی عمیق تری دارند.

به عنوان مثال ، در نظر گرفتن یک حقوق تشویقی برای کارکنان همان جایزه است که می تواند آنها را شاد و پر انگیزه کند. اما تعریف و تمجید و سپاسگزاری و قدر دانی از زحمات آنها می تواند اعتماد به نفس و علاقه آنها برای کار کردن به شما را افزایش دهد که ایجاد انگیزه نیز در این روش عمیق تر است. بهتر است با یک برنامه ریزی صحیح در مواقع درست به ارائه پاداش و جایزه و در شرایط مناسب دیگر نیز به تحسین کارکنان خود بپردازید.

سه) اعتماد

برای هر کارمندی ، بدترین حالت این است که در شرکتی که مشغول به کار است اعتماد کافی وجود نداشته باشد. مسئولان و مدیران در بخشهای مختلف آنها را به دقت زیر نظر قرار دهند و پس زمینه ذهنی و فکری آنها این باشد که کارمندان اگر زیر نظر نباشند نمی توان به کار آنها اعتماد کرد یا نمی توان مطمئن شد که آنها کار را به خوبی انجام خواهند داد. تصویری که از  این فضای کاری ارائه شد یعنی پایان نشاط ، انگیزه و خلاقیت در محیط کاری که می تواند به رکود آن مجموعه منجر شود.

بهترین فضای کاری ، محیطی است که در آن کارفرمایان یا مدیران به کارکنان خود اعتماد کنند. اگر کارکنان احساس کنند که مدیرانشان به آنها اعتماد دارند آنها نیز به مدیران خود اعتماد کرده و انگیزه بیشتری برای کار کردن پیدا می کنند.

با اینکه مردم امروزه از فروشگاه های آنلاین مواد غذایی استقبال می کنند ولی باز هم چالشهایی پیش روی آنهاست که کار برای این کسب و کارها را دشوار می کند.

در اینکه اینترنت توانسته زندگی مردم را متحول کند هیچ شکی نیست. بسیاری از افراد که روزی حتی تصورش را هم نمی کردند با امکانات بسیار کم بتوانند کسب و کاری راه بیاندازند به کمک اینترنت نه تنها این رویای آنها به واقعیت تبدیل شده است بلکه توانسته اند درآمدهای زیادی هم از این طریق به دست آورند. اما با این وجود همیشه کسب و کارهای اینترنتی با چالشهایی نیز روبه رو بوده اند. در این مقاله به چالشهایی که فروشگاه های آنلاین مواد غذایی با آن مواجه هستند می پردازیم.

یک) عدم بررسی محصول

مشتریان ایرانی تمایل دارند محصولی را که قصد خریدش را دارند از نزدیک مورد بررسی قرار دهند. همیشه مشتریان با این معضل در خریدهای آنلاین مواجه هستند که نمی توانند محصولات مورد نظر خود را از نزدیک لمس و بررسی کنند. هر چه قدر حساسیت این محصول بیشتر باشد ، مشتریان به احتمال بیشتری از خرید اینترنتی صرف نظر می کنند. چرا که نمی خواهند پولی را که پرداخت می کنند و محصولی را خریداری می کنند نتوانند از محصول خریداری شده استفاده کنند. این مسأله در خرید مواد غذایی بیشتر نمود پیدا می کند. زیرا تازگی و طراوت این مواد از اهمیت زیادی برخوردار است و مستقیم با سلامت آنها در ارتباط است. به همین دلیل شاید خرید مواد غذایی به صورت اینترنتی ، آخرین گزینه افراد در خریدهای اینترنتی باشد. همین موضوع ، فروشگاه های آنلاین مواد غذایی را با چالش های مهمی روبه رو کرده است.

دو) تازگی محصولات غذایی

همانطور که در بالا گفته شد محصولات غذایی از آنجایی که مواد فاسد پذیر هستند و تاریخ تولید و انقضاء آنها برای مصرف کنندگان بسیار مهم است. بنابراین ، سعی کنید تاریخ تولید و انقضاء مواد غذایی را در محصولات خود درج کنید و به مشتریان خود نشان دهید که تازگی و داشتن تاریخ انقضاء محصولات به همان اندازه که برای آنها مهم است برای شما نیز اهمیت دارد و رساندن محصول با کیفیت به دست مشتریان از اهداف اصلی شماست. درج همین عدد می تواند اطمینان خریداران را از محصول خریداری شده تأمین کند.

سه) هزینه ارسال محصول

یکی دیگر از چالشهایی که برای فروشگاه های اینترنتی وجود دارد این است که مشتریان آنها معمولاً تمایل دارند هزینه ارسال تا جایی که ممکن است برای آنها کمتر تمام شود. زیرا آنها خرید آسان را ترجیح می دهند ولی در صورتی که هزینه ارسال برای آنها گران تمام شود تمایل خود به خریدهای اینترنتی را از دست می دهند.  بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، از طرفی اگر هزینه ارسال برایشان کمتر بیافتد آنها ترجیح می دهند اکثر خریدهای خود را به صورت اینترنتی انجام دهند.

چهار) پاسخگویی به مشتریان

مشتریانی که به صورت حضوری به فروشگاه ها مراجعه می کنند می توانند در خصوص محصولاتی که قصد خرید آنها را دارند از مسئولین فروشگاه و فروشنده ها سوالاتی را بپرسند. اما در خرید اینترنتی این تعامل کمتر می شود و به همین دلیل مشتریان در اکثر مواقع از این می ترسند که بدون شناخت کافی یک محصول پول برای خرید آن صرف کرده باشند. پس بهتر است برای جبران این نقص و محدودیت در خریدهای آنلاین ، سعی کنید تعامل مناسبی را از طریق اپلیکیشن ها ، شبکه های مجازی و وب سایتتان با مشتریان داشته باشید. سعی کنید در مرحله اول به پاسخگویی به مشتریان فعلی خود تمرکز کنید و در مراحل بعدی برای یافتن مشتریان جدید تلاش کنید.

پنج) امکان مقایسه کمتر

بر اساس آموزش بازاریابی ، محصولی که مشتریان قصد خرید آن را دارند نمی توانند از نزدیک ببینند و با سایر محصولات مقایسه کنند و در نتیجه محصولی که برای آنها مناسب تر است را انتخاب کنند. به ویژه در مواد غذایی ممکن است رنگ محصول خریداری شده یا کیفیت آن به گونه ای باشد که مشتریان حساسیت زیادی نسبت به آن داشته باشند. به همین دلیل سعی کنید انواع محصولات خود با کیفیتهای مختلف را با تصاویر با کیفیت در اختیار مشتریان قرار دهید تا اطمینان آنها به محصولی که می خرند افزایش پیدا کند.

کارکنان بخش فروش از آن دسته از افرادی هستند که نقش مهمی در کسب و کار شما بازی می کنند.

هر چه قدر کارکنان بخش فروش شما بتوانند ارتباط بهتری با مشتریان داشته باشند یا مهارتهای بهتری در فروش داشته باشند شما در فروش محصولات خود موفق تر خواهید بود. در این مقاله در نظر داریم با گفتن نکاتی مهم و ضروری برای مدیریت کردن ارتباط با کارکنان بخش فروش بتوانیم شما را برای تقویت بخش فروشتان کمک کنیم.

یک) اجبار فروش را بردارید

برخی از مدیران تصور می کنند با اجبار کردن کارکنان بخش فروش برای بالا بردن فروششان می توانند میزان فروش خود را افزایش داده یا عملکرد این بخش را بهبود بخشند. یا اینکه تصور می کنند با رفتارهای قهری و اجباری می توانند کارکنان را مجبور کنند تا هر آنچه که آنها تمایل دارند انجام دهند. بهتر است این واقعیت را بدانیم که هرگز نمی توان با این رفتارها بخش فروش خود را تقویت کرد. بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، چرا که کارکنان بخش فروش خود را تبدیل به افرادی که توانایی خاصی ندارند یا جرأت ابتکار در کارشان ندارند تبدیل می کنید.

همچنین قوانین سخت و سخت گیری های زیاد موجب می شود که آنها توانایی خلاق خود را از دست بدهند و نتوانند برای بهتر شدن فعالیتشان ایده های جدید خلق کنند. به همین دلیل بهتر است اجبار برای فروش را از روی کارکنان بخش فروش خود بردارید و به جای آن سعی کنید مالکیت بخش فروش را به خودشان بدهید. یعنی آنها در طراحی راهبردها و تکنیکهایی که برای فروش لازم است به کار ببرند کاملاً آزاد باشند تا بتوانند با فکری بازتر و بهتر به خلق روشهای جدید بپردازند.

همچنین این کار موجب می شود حس مالکیت آنها قدرت بگیرد و همان حسی را داشته باشند که گویا برای خودشان در حال انجام فعالیت هستند. از طرفی ، لازم نیست مدیریت تمامی بخشها را خودتان انجام دهید با این کار نه تنها فشار کاری بخشهای مختلف را برای خودتان سبک تر می کنید بلکه می توانید با سپردن مدیریت هر بخش به کارکنان همان بخش ، بازدهی بهتری را شاهد باشید چرا که یک یا چند نفر به تنهایی نمی توانند هم از بخشهای مختلف یک سازمان یا شرکت اطلاعات جمع آوری کنند و هم اینکه برای آن برنامه ریزی کنند ؛ زیرا برای برنامه ریزی بهتر شما به اطلاعات ریز ، دقیق و اطلاعاتی که از طریق ارتباط با مشتریان به دست آورده اید نیاز دارید که کارکنان این بخش تمامی این اطلاعات را دارند و بهتر از شما می توانند برنامه ریزی کنند.

دو) حفظ ارتباط نزدیک با کارکنان

درست است که در بخش بالا گفته شد که مالکیت و مسئولیت برنامه ریزی در هر بخش را به کارکنان آن بخش بسپارید ولی ارتباط نزدیک با کارکنان و مدیران هر بخش می تواند علاوه بر اینکه جایگاه شما را حفظ کند بلکه در جریان تغییرات و برنامه ریزیهای هر بخش به موقع و به درستی قرار بگیرید.

سه) جلب رضایت کارکنان

کارکنان شما بخش بنیادی و اصلی فعالیت شما هستند ، شرکت و فعالیت شما بدون حضور آنها نمی تواند پابرجا بماند. همچنین کارکنان شما نیاز به انگیزه دارند تا بتوانند با تمامی قوای خود برای شما کار کنند. بر اساس آموزش بازاریابی ، بهتر است همواره به فکر جلب رضایت کارکنان خود باشید. می توانید تسهیلات و امکانات خاصی که مورد نیاز دارند برایشان فراهم کنید. همچنین کارهایی که برایشان در حال انجام دادن هستید یا قصد انجام دادنشان را دارید برایشان بازگو کنید تا امید و انگیزه آنها را افزایش دهید.

چهار) اشتراک اطلاعات با کارکنان

کارکنان شما نیاز دارند بدانند در مجموعه شما چه اتفاقی می افتد و چه برنامه ریزیهایی در حال انجام است. دانستن این برنامه ها و اطلاعات لازم به آنها کمک می کند بدانند که آیا فعالیتهایشان در حال حرکت به سوی این اهداف هست و اگر این چنین نیست بتوانند به موقع و سریع آن را اصلاح کنند.

با عملی کردن پیشنهادهای بالا می توانید ارتباط خود با کارکنان بخش فروش را بهبود بخشید و در نتیه میزان فروشتان را افزایش دهید.

اگر به تازگی یک شرکت یا مجموعه ای را راه اندازی کرده اید و به عنوان مدیر در آن مشغول به فعالیت هستید باید بدانید که نقش مهمی دارید و وظایف پیچیده و سنگینی بر عهده شماست.

بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، بسیاری از افراد جوان ، باهوش و تازه کار هستند که اقدام به تأسیس یک شرکت می کنند ولی در مدیریت کردن آن با مشکل مواجه هستند. هر چند برای اینکه قدرت مدیریت کسب کنید به تجربه کافی در این زمینه نیاز دارید ولی نباید نقش دانش و آگاهی و کسب مهارتهای لازم برای انجام بهتر کارها و یک مدیریت موفق را نادیده بگیریم. در این مقاله سعی کردیم به مهارتهایی که باید مدیران جوان و تازه کار به آنها مجهز شوند تا بتوانند شرکت یا مجموعه خود را با موفقیت اداره کنند بپردازیم.

یک) مهارت حل مسأله

اولین مهارتی که برای یک مدیر مطرح است این است که بتواند مسائل را به خوبی  حل کند. اینکه شما از چه راهی برای حل کردن مسائل استفاده می کنید بسیار مهم است. چرا که موجب می شود مسأله شما به خوبی حل شود و راه های جدیدتری پیش پای شما ایجاد شود ، برعکس ممکن است استفاده از راه حلهای نامناسب ، حاصل تمامی زحمات شما را به باد دهد. یکی از اصلی ترین ویژگیهایی که موجب می شود یک مدیر بتواند قدرت حل مسأله قوی داشته باشد این است که از تفکر انتقادی استفاده کند. کلمه انتقاد را معمولاً برای نقد کردن آثار یا اعمال دیگران به کار می بریم.

در حالی که اگر در زندگی روزمره از کوچکترین تا مهمترین آنها را با تفکر انتقادی بنگریم می توانیم در بسیاری از مسائل با موفقیت عمل کنیم. تفکر انتقادی ، یعنی شما با هر مسأله ای که مواجه می شوید به جنبه های مختلف آن بیاندیشید. هم آن را زیر سوال ببرید و ضعفهایش را ببینید و هم نقاط قوت آن را ببینید. یک تفکر این چنینی موجب می شود شما هیچ فرصتی را از دست ندهید. بنابراین ، تفکر انتقادی از جمله ویژگیهایی است که یک مدیر باید داشته باشد تا بتواند تصمیمات درستی بگیرد. سعی کنید با هر مسأله ای که مواجه می شوید آن را زیر سوال ببرید و نقاط قوت و ضعف آن را برای خود لیست کنید تا بتوانید این مهارت را در خودتان تقویت کنید.

دو) مهارتهای ارتباطی و اجتماعی

یک مدیر موفق باید بتواند مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کند. اگر به عنوان مدیر یک شرکت نتوانید با کارکنان و مشتریان خود ارتباط خوبی داشته باشید به گونه ای که آنها به شما اعتماد کنند و پی به صداقتتان ببرند هرگز نمی توانید موفق باشید. یک مدیر موفق ، مدیری است که مهارتهای ارتباطی خود چه ارتباط کلامی و چه ارتباط غیر کلامی خود را تقویت کرده و یک ارتباط خوب و مناسب با دیگران برقرار می کند. بسیاری از مدیران موفق دنیا ، تنها از راه مهارتهای ارتباطی است که توانسته اند به موفقیت های بسیار بزرگ در زندگی کاری و شغلی خود دست پیدا کنند.

سه) توانایی رهبر و لیدر بودن

بر اساس آموزش بازاریابی ، یک مدیر نمی تواند بدون قدرت مدیریت و رهبری موفق باشد. هر چه قدر هم یک فرد بتواند با دیگران ارتباط خوبی برقرار کند یا باهوش باشد ولی اگر نتواند مجموعه ای که تحت رهبری اوست را اداره کند یعنی برای آن ، هدف ، برنامه و ابزار طراحی کرده و کارها را به سمت هدف سوق دهد نمی تواند در اداره و مدیریت کردن آن مجموعه موفق باشد.

چهار) قدرت صحبت کردن در گروه

باید یک مدیر موفق بتواند در جمع های مختلف به خوبی صحبت کند. خود ، اهداف شرکت و اقداماتی که در آن انجام می شود را به خوبی توصیف کرده و توجه دیگران را به فعالیت خود جلب کند. پس یکی دیگر از شرایطی که به افراد کمک می کند تا بتوانند مدیران خوبی باشند داشتن مهارت سخن گفتن خوب و مناسب است.

بازاریابی ویروسی یکی از تکنیک ها و شیوه های بازاریابی می باشد که به صورت یک ویروس توسط ایمیل share  و یا در شبکه های اجتماعی و یا توسط افراد به شکل دهان به دهان پخش شده تا سطح وسیعی از جمعی نظرها را در بر بگیرد به گونه ای که افراد درباره ی آن مکالمه و صحبت کنند.

در حقیقت با به کارگیری این تلاش می گردد یک زمینه و امکانات تبلیغاتی خود انگیخته به وسیله اینترنت و شبکه های اجتماعی آماده و مهیا شود و پیغام تبلیغاتی به شکل یک ویروس سریعاً پخش ، منتقل و افزایش پیدا کند. مقصود از بازاریابی ویروسی کاهش مخارج تبلیغاتی و افزایش دست یافتن سریع به شمار بسیاری از اشخاص است.

انواع بازاریابی ویروسی

بازاریابی ویروسی ارزشی:

در این شیوه خصوصیات و کیفیت  کالاها و سرویس های که به وسیله یک کمپانی عرضه می شود ، مهم و مورد توجه قرار می گیرد و به مصرف کنندگان این اجازه و امکان داده می شود تا درباره ی کالاهایی که مصرف کرده اند مصاحبه و صحبت نمایند و ویژگی ها و وضعیت آن ها را برای شخص دیگر تعریف و توضیح دهند تا شخص دیگر هم به مصرف و خرید آن کالا  تحریک و تشویق شده و این سیکل همان طور تداوم پیدا می کند.

بازاریابی ویروسی حیله ای:

بر اساسآموزش بازاریابی ، در این شیوه از شگردهای ترغیبی جهت تشویق اشخاص به کار گرفته می شود. در حقیقت استفاده کننده اول به استفاده کننده دوم ، خصوصیات و کیفیت یک کالا را توضیح می دهد تا استفاده کننده دوم در رابطه با خرید کالا اقدام کند و در صورت خرید کالا مزدی به استفاده کننده اول تعلق می گیرد و استفاده کننده دوم هم اشخاصی را به زیر گروه خود می افزاید و به این شکل اشخاص ترغیب می شوند تا خریداران زیادتری پیدا کرده و مزد فراوان تری بگیرند.

بازاریابی ویروسی حیاتی:

شیوه عمل این روش بدین گونه است که اشخاص تمایل دارند در تجربیات خود با سایرین سهیم شوند که‌ محتاج مصرف کالای معینی هستند. به طور نمونه ، استفاده کننده ای قصد دارد در تجربه یک کالا با شخص دیگری سهیم شود در حالی که استفاده کننده دوم محتاج مصرف کالای دیگری می باشد.

بازاریابی ویروسی  مارپیچی:

در این روش اشخاص تجربه های جذاب و خوشایند و گوناگون خود را با سایرین به اشتراک خواهند گذاشت.

بازاریابی ویروسی ناخوشایند:

اگر استفاده کننده از مصرف برخی از کالاها و یا سرویس های ارائه شده بی کیفیت ناخشنود باشد آن را با سایر اشخاص به اشتراک خواهد گذاشت.

روش های بازاریابی ویروسی

  • مهیا سازی اسباب و موقعیت همکاری و شرکت مخاطبین و سرویس های نظرسنجی
  • مشارکت و همکاری تشکیلاتی
  • مو تورهای جستجو وب و وبلاگ ها
  • شکل ها و مدل های مختلفی از بازاریابی مستقیم و بازاریابی چاپی
  • ابزارها و بخش های هدف گیری بازار
  • بهبود بخشیدن موتور های جستجو به وسیله سئو
  • بهبود بخشیدن رسانه های اجتماعی SMO
  • رسانه های ارتباطی گروهی و اجتماعی
  • بازاریابی مشارکتی و پورسانتی

عوامل بازاریابی ویروسی

پیغام رسان ها

به ۳ شیوه از راه های ارتباطی احتیاج داریم که بر این پایه اند؛

کارشناس بازار: اشخاصی می باشند که به صورت مداوم اقدامات و اعمال بازار را نظارت و بررسی نموده و بر طبق احتیاج بازار تبلیغات مطلوب و فراخوری را در شبکه های اجتماعی پخش و تکثیر می نماید.

رابطان اجتماعی: این دسته از اشخاص از شمار زیادی رابط اجتماعی برخوردارند که اغلب با تعداد زیادی استفاده کننده در شبکه های اجتماعی که قابلیت ایجاد رابطه اثربخش میان دیدگاه های مختلف دارند در تعامل می باشند و قادرند موجب همرسانی و اشتراک گذاری موردنظر شوند.

فروشندگان: این گروه مسئولیت تعریف و تمجید از کالاها ؤ اغراق در مورد آن ها را به عهده دارند تا مخاطبان را به خرید محصولات تحریک و تشویق کنند.

پیام

بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، پیام می بایست ظرفیت و انرژی لازم جهت به وجود آوردن تشویق و تحریک افراد در اخذ خدمات و یا عرضه محصولات را دارا باشد. تا هنگامی که پیام تبلیغاتی جالب و خوشایند و نافذ نباشد رشد و تکثیر نخواهد یافت.

فضا و محیط

فضا و محیط تبلیغاتی تحت تاثیر رخدادهای کنونی می باشد از این رو می بایست در ارتباط با تحولات بازار و رفتار مصرف کنندگان هماهنگ باشد تا نتایج مثبتی از یک تبلیغ کسب شود.

معیارها

هنجارها و ملاک ها همان مقاصدی می باشند که یک کمپین تبلیغاتی بر طبق آن ایجاد شده است این ملاک ها قادر است دربر گیرنده شمار بازیدها ،  شمار کلیک های نتیجه بخش و کارآمد ، شمار اشتراک گذاری ها در شبکه های اجتماعی و شمار رد گیری ایمیل های تبلیغاتی باشند.

علت اهمیت بازاریابی ویروسی

در عصر حاضر افراد از هر زمانی جهت آنلاین شدن و گفت و گو در شبکه های اجتماعی و اینترنت بهره می گیرند و به علت در برنداشتن مخارج زیاد استفاده کنندگان به سهولت قادرند در طی چند ساعت با صدها شخص دیگر داده و پیام و تماس داشته باشند. اقداماتی که کمپانی ها قادرند جهت تحریک مخاطبین و تشویق به خرید محصولات و خدمات زیادتر انجام دهند شامل:

  • محتوا و یا خدمات باارزش ، معتبر و غنی
  • ترغیب و پاداش های مالی
  • به وجود آوردن یک فضای رقابتی برای مشتریان
  • حس ارزشمند بودن همراهی با برند تجاری کمپانی
  • ایجاد تفریح و سرگرمی

منبع :

بازاریابی ویروسی