هویت برای برند به منزله جوهر و شالوده یک سازمان یا یک فرد است.

هر سازمان یا شرکتی به دنبال این است که با تولید محصولی متفاوت و متمایز برای سازمان خود هویت مستقل و منحصر به فردی ایجاد کند. این در واقع همان هویت برای سازمان است. این تمایز نشان خواهد داد که این سازمان یا شرکت قصد دارد در بازار چگونه ظاهر شود یا خود را به دیگران نشان دهد.

به بیان دیگر ، هویت یک برند همان ارتباط ذهنی است که برند با دیگران برقرار کرده است. هویت یک برند را عواملی مانند قول هایی که یک برند به مردم و مصرف کنندگان خود می دهد شکل می دهند. هر سازمان یا شرکتی تنها قصدی که دارد این است که بتواند یک هویت برای برند خود ایجاد کند. در واقع می توان گفت برندها در نهایت همان چیزی خواهند شد که مدیران این برندها هستند. یعنی شخصیت مدیران برندها در هویت این برندها نمود پیدا خواهد کرد.

علت آشفتگی و ابهام در برندهای ایرانی دقیقاً همین موضوع است. در ایران معمولاً خلق برندهایی که کاملاً نوین باشد یا خدمات ویژه و نویی به مصرف کنندگان بدهد یا تمایز کاملاً بارزی در بازار ایجاد کند وجود دارد و بیشتر فعالیت خود را به الگو گیری یا کپی برداری از برندهای خارجی اختصاص می دهند. در درجه دوم در بسیاری از مواقع آن چیزی که برندها تصمیم گرفته اند اجرا کنند فقط در برنامه ها انعکاس پیدا می کند و در عمل نمی توانند آن برنامه ای که برای هویت سازی برای برندشان داشته اند انجام دهند. این مسئله در ایران بیشتر دیده می شود. زیرا :

اولاً : عدم باور به برندسازی

بسیاری از شرکتهای ایرانی هنوز هم چندان به اهمیت برندسازی پی نبرده اند.  آنها در ظاهر اظهار می کنند که قصد برندسازی را دارند ولی در عمل برای عملیاتی کردن آن چندان رغبتی ندارند و در بسیاری از مواقع نیز آن را ضروری نمی دانند. بنابراین برای اصلاح هویت برندها در ایران و اجتناب از این آشفتگی ابتدا باید به برندسازی باور داشته باشیم و لزوم آن برای هر کسب و کاری را باور کنیم. تا زمانی که این نگرش نسبت به برندسازی وجود دارد ، آشفتگی در هویت برندها مشاهده خواهد شد.

ثانیاً : برندها منعکس کننده شخصیت مدیران

اگر در هویت برند های ایرانی آشفتگی و سردرگمی دیده می شود علت اصلی آن این است که برندها منعکس کننده مدیران خود هستند. متأسفانه در شرکتهای ایرانی مدیران برندها نسبت به کاری که انجام می دهند و میزان صداقتی که با مصرف کنندگان دارند تردید دارند بنابراین ، آشفتگی و سردرگمی مدیران این برندها در هویت برندها به خوبی مشهود است.

به طور کلی می توان گفت ، برندسازی نوعی نگرش و باور است. انسانها در زندگیشان هما کاری را انجام می دهند که به آن باور دارند. بنابراین هر چقدر هم که در کلام خود ادعا کنیم که تمایل به برندسازی داریم ولی در واقع به آن باور نداشته باشیم ، هویتی که برای خود می سازیم یک هویت آشفته خواهد بود. اگر ما به آن کاری که انجام می دهیم ایمان نداشته باشیم نمی توانیم در کار خود صادقانه عمل کنیم.

بنابراین عملکرد ما هست که هویت برند را می سازد نه آن ادعایی که فقط به صورت کلامی گفته می شود یا در برنامه ها و تبلیغات به آن اشاره می کنیم. هویت برندها دقیقاً مانند بزرگ کردن فرزندی است که شما هر چقدر هم ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خوب را آموزش دهید ولی خودتان به آن عمل نکنید نمی توانید این ویژگیها را در فرزند خود پرورش دهید. در حالی که بدون ابراز کلامی و آموزش مستقیم این ویژگیها به فرزندتان فقط خودتان بر اساس این باورها عمل کنید می توانید بهترین الگو بوده و این رفتارها را در فرزند خود نیز تقویت کنید. بنابراین، برندها در نهایت همان چیزی خواهند شد که خود شما هستید.


موضوعات مرتبط :

ریشه یابی عدم علاقه مردم ایران به برندهای داخلی

هدفهای نهفته شده در پشت شعار برندها

چگونگی برندسازی شخصی برای خانم ها

کپی برداری از برندهای خارجی و چالش هویتی در برندهای ایرانی

سه برند پر فروش لوازم خانگی و الکترونیکی دنیا

نظر شما