پژوهشها نشان می دهد که دست کم ۲۵ درصد از پروژه هایی که در کشورها اجرا می شود با شکست مواجه می شوند.

اگر هم پروژه ها با شکست کامل مواجه نشوند ولی ضررهای مالی زیادی ممکن است در اجرای آن متحمل شوند. به قدری آمار و اعداد گزارش شده نگران کننده هستند که بسیاری از شرکتها و سازمانها سعی می کنند قبل از اینکه دچار چنین شکستی شوند بتوانند آن را پیش بینی کنند.

یکی از اولین ابزارها و اهرمهایی که می تواند از شکست افراد جلوگیری کند این است که شکست را پیش بینی کنند و برای آن برنامه های پیشگیرانه داشته باشند یا اینکه در صورت شکست برنامه هایی برای مواجه شدن با این مشکلات و شکست و مقابله با آنها طراحی کرده باشند. برای پیشگیری از شکست پروژه ها بهتر است راهکارهای مطرح شده در این مقاله را به کار ببرید.

یک) مشورت با کارکنان و اعضای تیم

بهتر است بعد از نوشتن برنامه های خود این برنامه را با اعضای تیم خود به نقد و بررسی بگذارید. از اعضای تیم بخواهید تا هر آنچه ممکن است موجب شکست این برنامه شود را در یک برگه بنویسند.

بر اساس نکات  آموزش بازاریابی ، بهتر است برای اینکه شرایط را برای آنها عینی تر کنید تا بتوانند راه حلهای کاربردی تر و بهتری بدهند این سوال را مطرح کنید که ” یک سال دیگر را تصور کنید که این برنامه یا پروژه اجرا شده است و نه تنها نتیجه مورد نظر را به دست نیاوردیم بلکه متحمل شکست و ضرر مالی نیز شده ایم” این شرایط را که ممکن است چه مشکلاتی برای شرکت ، پروژه و خودمان ایجاد شود را ترسیم کرده و اینکه چه راهکاری می تواند برای خلاصی از این شرایط به کمکمان بیاید را با همراه با جزئیات بنویسید.

پس از اینکه اعضای تیم شرایط پیش آمده را در برگه ها نوشتند و راهکارهای خود را نیز برای حل این مشکل مطرح کردند بهتر است از تک تک افراد بخواهید تا نوشته های خود را برای گروه بخوانند.  تمامی این مطالب را ضبط و در جایی یادداشت کنید. پس از مطرح شدن تک تک شرایط و راهکارها بهتر است برنامه و پروژه خود را مجدداً بررسی کرده ، اصلاح و بازنویسی کنید.

دو) پذیرش نقدها

افراد ذاتاً تمایل دارند ایده هایی را بپذیرند که تصمیم آنها را مورد تأیید قرار می دهد. بنابراین باید سعی کنید در مسیر طراحی پروژه های خود بر این احساس خود غلبه کنید و هر نقد و نظری که درباره پروژه تان هست را با دید باز مورد استقبال قرار دهید. زیرا همگی این صحبت ها و نقدها شما را از یک شکست بزرگ نجات خواهد داد. بنابراین ، تعصب و تک روی را کنار بگذارید و منطق و استدلال و هوش جمعی را بر هوش و ایده های فردی خود در اولویت قرار دهید.

سه) ترجیح محصولات داخلی بر خارجی

در بسیاری از مواقع ، مدیران شرکتها ممکن است تعصب خاصی بر محصولات خارجی داشته باشند. در حالی که می توان همان کار را با محصولات ایرانی نیز انجام داد. بنابراین ، یک محصول خارجی را با قیمت بیشتری تهیه می کنند در حالی که می توانستند همان محصول را از یک برند داخلی تهیه کنند و علاوه بر اینکه هزینه کمتری برای خرید آن پرداخت کنند بلکه از طرف شرکت طراح این محصول ، مشورتهایی را نیز جهت استفاده از این محصول دریافت کنند.

به همین دلیل بهتر است هیچگاه متعصبانه تصمیم نگیرید و همیشه سعی کنید از چگونگی عملکرد و سطح کیفیت محصولات داخلی خود مطلع شوید و سپس اگر محصولی مناسب نتوانستید تهیه کنید به سراغ محصولات خارجی بروید.

چهار) تحت تأثیر فکر جمعی قرار نگیرید

تجربه مشاور بازاریابی و نتایج پژوهشها نشان می دهد که انسانها معمولاً در مقابل نگرش و تصمیم گروهی تسلیم می شوند. یعنی اگر اکثریت افراد در یک گروه با تصمیم و ایده ای موافق یا مخالف بودند این فرد نیز ممکن است حتی بدون مطرح کردن نظر مخالف خود ، تسلیم نظرات آنها شود.

در حالی که در برنامه ریزی برای پروژه ها هر فردی وظیفه دارد هر فکر و ایده ای که به ذهنش می رسد را مطرح کند تا این ایده ها جزو موارد پیش بینی کننده برای شکست پروژه در نظر گرفته شوند. بنابراین ، جرأت ورز بودن در مطرح کردن نظرات می تواند شما را از شسکت نجات دهد. سعی کنید فضایی را فراهم کنید که اعضای تیم شما در مطرح کردن نظرات مخالف خود کاملاً آزاد باشند.

تجربه و تحقیقات نشان می دهد که اغلب افراد بیشترین تصمیم خود را در لحظه خرید می گیرند یا اینکه ممکن است در مکان و لحظه خرید نظر و سلیقه شان کاملاً تغییر کند.

نتیجه این تحقیقات و تجربه ها نشان می دهد که مشتریان در هنگام خرید کردن با محصولاتی مواجه می شوند که ممکن است کلاً برنامه خرید آنها را تغییر دهد. از جمله این عوامل تأثیر گذار بر خرید مشتریان و تغییر تصمیم آنها می توان به شکل بسته بندی محصول اشاره کرد. مشتریان غالباً در زمان خرید تحت تأثیر بسته بندی محصولات قرار می گیرند. به عنون مثال اگر قرار است یک محصول غذایی از یک برند خاصی را خریداری کنند هنگام مراجعه به فروشگاه با یک محصول و برند جدیدی مواجه می شوند که بسته بندی این محصول توجه آنها را به خود جلب می کند.

بنابراین در همان لحظه تصمیم خریدشان تغییر می کند و برای امتحان کردن این برند جدید که بسته بندی جالبی دارد از آن خریداری می کنند. به همین دلیل ، اهمیت بسته بندی در برندسازی بسیار حائز اهمیت است. زیرا قبل از برندسازی ها این ظاهر و بسته بندی محصولات هستند که توجه مشتریان را به خود جلب می کنند. همچنین بسته بندی محصول می تواند بر اعتبار و ارزش محصول و برند نیز بیافزاید.

بنابر این حتی ممکن است ارزش ادراک شده محصول خریداری شده از ارزش واقعی آن نیز بیشتر به نظر برسد. اهمیت بسته بندی در برندهای مربوط به مواد غذایی بیشتر دیده می شود. چون حس چشایی و مزه ها بیشتر از هر چیزی بر ذهن مشتریان اثر می گذارد.

برند ها قادر هستند با تغییراتی که در بسته بندی خود می دهند بر سلیقه مصرفی مشتریان اثر بگذارند. تحقیقات نشان می دهد بسته بندی های بزرگ از یک محصول توجه مشتریان را به خود جلب می کند و معمولاً به سمت خرید این محصولات می روند. بنابراین یکی از راههایی که می توانید در برندسازی از آن استفاده کنید این است که بسته بندی محصولات خود را نسبت به محصولاتی که در بازار هستند بزرگتر انتخاب کنید.

علاوه بر اینکه این شکل بسته بندی شما را از رقیبهایتان متفاوت تر نشان می دهد و این برای برندسازی کاملاً ضروری است همچنین این بسته بندیها مشتریان بیشتری را به سمت محصول شما هدایت می کند. بسته بندی بزرگ می تواند بر باور مشتریان در خصوص ارزش محصول اثر قابل توجهی بگذارد. معمولاً افراد و مشتریان چنین تصور می کنند که ارزش محصولی که بسته بندی بزرگتری دارد بیشتر است چرا که فکر می کنند قیمتی که برای خرید آن پرداخت کرده اند بسیار عادلانه تر و کمتر بوده است.

آنها با این تصور که هزینه بسته بندی و سایر چیزها برای یک محصول در حجم و بسته بندی بزرگتر کمتر خواهد بود بنابراین تصور می کنند که قیمت محصولات بزرگتر بسیار به صرفه تر است. از آنجایی که صاحبان برندها با این تصورات و ذهنیت مشتریان و خریداران آگاه هستند بنابراین یکی از بهترین راه ها برای نفوذ به ذهن آنها این است که این محصولات را در بسته های بزرگتر قرار دهند و توجه بسیاری از مشتریان مراجعه کننده به فروشگاه ها را به خود جلب کنند.

در کنار اندازه بسته بندی ، شکل بسته بندی نیز می تواند تصویر برند شما را بهتر نشان دهد. به عنوان مثال اگر شما ماده شوینده ای را تهیه کنید که استفاده از آن بسیار راحت باشد و در عین حال کمتر اصراف شود یا نیاز به جابه جایی به یک ظرف مناسب تر داشته باشد همین ویژگی می تواند مشتریان بسیاری را برای محصول شما به دست آورد ؛ یا اگر محصول غذایی مانند روغن ، رب و غیره را در بسته بندیهایی قرار دهید که نحوه استفاده کردن از آنها را آسان تر کند می توانید بسیار موفق باشید.


فواید و ضرورت برندسازی

چگونگی برندسازی شخصی برای خانم ها

نظر شما

مشتریان غالباً تمایل دارند یک تجربه منحصر به فرد از خرید داشته باشند.

شاید آنها نتوانند آنچه که به دنبالش هستند را برای شما توضیح دهند و یا حتی در ذهن خودآگاه خودشان نیز تصور کنند ، اما به محض اینکه آن چیز را تجربه می کنند به خوبی می دانند که این همان چیزی است که در خرید کردن به دنبال آن هستند. مشتریان هر چند در هنگام خرید به دنبال کالای مورد نظر خودشان هستند اما تجربه نشان داده است که در پشت این خریدها عوامل بسیار زیادی هستند که در یک خرید موجب رضایت مشتریان می شوند.

این عوامل در یک پروسه خرید کردن جایی ندارد ولی بر این پروسه اثر بسیار زیادی می گذارد. سعی کرده ایم در این مقاله به این عوامل نامحسوس ولی بسیار مهم بپردازیم که برای مشتریان در یک فرآیند خرید بسیار مهم است و به وفاداری و بازگشت مجدد آنها و رضایت از خرید اثر قابل ملاحظه ای می گذارد.

یک) نحوه برخورد فروشنده با مشتری

معمولاً مشتریان قبل از اینکه وارد فروشگاه شما شوند و به دنبال خرید محصول مورد نیاز خود باشند با نحوه بر خورد شما از بدو ورود به فروشگاهتان مواجه می شوند. همین چند لحظه اولیه  در بدو ورود آنها می تواند به آنها احساس خوب یا بدی را منتقل کند. نحوه برخورد شما با او می تواند تضمین کند که مشتری دوباره به فروشگاه شما خواهد آمد یا خیر.

بسیاری از مردم ممکن است تنها به دلیل تجربه خوشایندی که از برخورد یک فروشنده داشته اند بارها برای خرید کردن به همان فروشگاه مراجعه کنند و در طولانی مدت نیز تبدیل به مشتریان وفادار شوند. اگر مشتریان از نحوه برخورد شما در تجربه اول خوششان نیاید ، تبدیل به بازدیدکنندگانی می شوند که فقط از محصولات شما بازدید می کنند و بدون اینکه خریدی انجام دهند از آن خارج می شوند و احتمال اینکه بار دیگر نیز به فروشگاه شما مراجعه کنند تقریباً صفر است.

دو) آیا مسئله ناراحت کننده ای برایشان پیش آمده است؟

اگر مشتریان شما با مسئله ناراحت کننده ای مواجه شوند بار دیگر به فروشگاه شما نخواهند آمد. مثلاً فرض کنید اگر آنها در اولین تجربه خود با نقص موجودی شما مواجه شوند، مدت زمان زیادی را در صف انتظار باشند یا پشت صفهای طولانی بایستند ، یا با فروشگاه بسیار شلوغ و بی نظم مواجه شوند در همگی این موارد مشتریان با فضا و شرایط ناراحت کننده ای مواجه شده اند که ترجیح می دهند از جای دیگری کالای مورد نظر خود را خریداری کنند ولی به فروشگاه شما مراجعه نکنند.

باید سعی کنید این گونه مشکلات و اشکالاتی که در کارتان وجود دارد را به کمترین میزان برسانید تا مشتریان به راحتی بتوانند محصولات مورد نیاز خود را خریداری کنند. از طرفی ، نباید این مشکلات برای شما تبدیل به یک چیز عادی و موضوع همیشگی شده باشد و اقدامی برای رفع آنها انجام ندهید.

سه) آیا احساس فریب خوردگی به آنها دست داده است ؟

متأسفانه بسیاری از فروشنده ها ، موقعیت فروش را فرصتی می دانند تا فقط کالا را به مشتریان بفروشند. در حالی که فروش ، فرصتی است تا شما درخواست و تقاضای مشتریان را به بهترین نحو ممکن برآورده کنید. اگر مشتریان با شرایطی مواجه شوند که در آن فروشنده ها به شکل آشکاری فقط به دنبال فروش و بالا بردن سود خودشان باشند ، احساس اینکه با آنها مثل یک انسان ساده لوح برخورد شده است به آنها دست خواهد داد و فکر می کنند که چه فریب بزرگی خورده اند و دیگر هرگز برای خرید به آنجا باز نخواهند گشت و احساس ناخوشایند خود را با دیگران نیز در میان خواهند گذاشت.


موضوعات مرتبط :

شناسایی و دسته بندی رفتار مصرف کنندگان در دوران تحریم اقتصادی

معرفی ترفندهای بازاریابی که می تواند عابرین را به داخل فروشگاه شما بکشاند

استراتژیهای کارآمد و عملی برای مقابله با قیمتهای پائین رقیبان در بازار

یک راهبرد جالب در تغییر گرایش ذهنی مشتریان

در شرایط بی ثبات بازارهای کنونی ایران که مدیران برندهای مختلف دغدغه و نگرانی اوضاع اقتصادی و تحریمها را دارند  ، کم کم راه دیگری به جز گرایش به برندهای ایرانی باقی نمی ماند.

البته از یک نگاه که گرایش به تولیدات ملی افزایش پیدا می کند بسیار قابل توجه و سودمند است ، اما نگرانی اصلی در این است که مردم علاقه چندانی به برندهای ایرانی نشان نمی دهند. مصرف کنندگان اگر هم محصولات ایرانی را انتخاب کنند کمتر پیش می آید که نسبت به آن تعهد و وفاداری داشته باشند. به همین دلیل برای تحلیل بهتر اوضاع بازار و برندهای ایرانی بهتر است عدم علاقه و وفاداری به برندهای ایرانی را ریشه یابی کنیم. به طور کلی ، دلایل عدم علاقه مصرف کنندگان به اکثر برندهای ایرانی را می توانیم در موارد زیر خلاصه کنیم:

یک) برندسازی از طریق تبلیغ

از جمله مشکلات اساسی برندهای ایرانی این است که بیشتر از اینکه به دنبال برندسازی محتوایی و بالا بردن کیفیت محصولات باشند تمام تلاش خود را بر این گذاشته اند که از طریق تبلیغ و سر و صدا کردن به معرفی خود و برندشان بپردازند. تقریباً می توان گفت هیچ برندی تا کنون تلاش نکرده است که وجه تمایزی برای خود در بازار و ذهن مشتریان ایجاد کند. علاوه بر این ، برندها سعی نکرده اند که از طریق کیفیت محصولات و نوع خدمات منحصر به فرد خود در میان مشتریان احترام و جایگاه ویژه ای ایجاد کنند. بنابراین می توان گفت ، عملاً تلاشی برای برندسازی حرفه ای در ایران صورت نگرفته است که یکی از آسیبهای جدی در برندسازی کالاهای ایرانی است.

دو) برندینگ مساوی با طراحی لوگو

متأسفانه بسیاری از شرکتها و موسسات در ایران ، برندسازی را مساوی با طراحی لوگو می دانند. در حالی که لوگوها ، تصویری هستند که شما برای برندتان انتخاب کرده اید و برندسازی فرآیندی پیچیده ، طولانی و مبتنی بر ارتباط با مشتریان است. البته می توان دلیل این مشکل یا چالش را نوپا بودن مبحث برندسازی در ایران دانست.

سه) اولویت فروش بر برندسازی

از دیگر ریشه های ضعف در برندهای ایرانی که موجب عدم علاقه مردم به این برندها می شود این است که هنوز هم در بسیاری از کسب و کارها اولویت بر کسب درآمد و سود بالاست. به همین دلیل تولید محصولات با کیفیت پائین و به تبع آن با قیمت کمتر موجب می شود هر چند محصول ایرانی نیز مشتریان خود را داشته باشد ولی هیچگاه موفق به ایجاد وفاداری در مشتریان نخواهند شد.

چهار) ضعف در دانش و فرهنگ برندسازی

دانش و فرهنگ پائین در برندسازی موجب شده است که برند قدرتمندی که بتواند با برندهای بین المللی در ایران رقابت کند وجود نداشته باشد. نداشتن برنامه و عملکرد یکپارچه ، نداشتن مشاوران حرفه ای و متخصص در خصوص فرآیند برندسازی با تکیه بر ویژگیهای بومی مردم ایران ، نداشتن تمرکز بر حوزه ای واحد در تولید کالا یا برندسازی موجب شده است که زیربنای علمی و فرهنگی کافی برای برندسازی در ایران وجود نداشته باشد.

پنج) عدم همزمانی آغاز کسب و کار با برندسازی

از دیگر مشکلات برندسازی در ایران این است که مدتها پس از شروع یک کسب و کار به دنبال برندسازی می افتند و این برندسازی بیشتر جنبه ظاهری و تبلیغاتی دارد. در حالی که برندسازی همزمان با آغاز کسب و کار شروع می شود و این رفتار برندها با مشتریان هست که یک شرکت یا محصول را تبدیل به برند می کند.

شش) برندسازی مساوی با بازاریابی

یکی از عمده ترین نقص های برندسازی در ایران که موجب دلزدگی مردم نسبت به این برندها می شود این است که صاحبان برندها ، همچنان برندسازی را مصادف با بازاریابی می دانند و تحت هر شرایطی به فروش بالا و کسب سهم بالا در بازار فکر می کنند.

به طور خلاصه می توان عدم علاقه مردم به برندهای ایرانی را مشکل رفتاری خود برندها با مشتریان دانست. تمرکز اصلی برندهای ایرانی در اکثر مواقع به جای بالا بردن کیفیت محصول بر بالا بردن میزان فروش کالاست و همین فکر و عقیده بر احساس مشتریان تأثیر منفی می گذارد و احساس می کنند مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. هر چند این محصولات را به خاطر قیمت پائین تر آن خریداری می کنند ولی وفاداری و اعتماد به برند که پایه های برندسازی هستند محقق نمی شود.

نظر شما