مدیران هر شرکت یا برندی ، ستونهای اصلی آن شرکت هستند. در صورتی که مدیران ، افرادی آگاه و متخصص باشند یا از افراد متخصص و کسانی که دانش کافی در آن زمینه دارند استفاده کنند می توانند یک شرکت را در هر اندازه ای که هست به خوبی مدیریت کرده و در مسیر پیشرفت قرار دهند.

در این میان ، بسیار مهم است که مدیران تمرکز و انگیزه مدیریتی خود را حفظ کنند تا بتوانند مجموعه خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند. از آنجا که هر مجموعه ای منعکس کننده نحوه مدیریت آن مجموعه است پس بهتر است مدیران همیشه انگیزه های مدیریتی خود را حفظ کنند. در این مقاله به ارائه مواردی می پردازیم که اگر مدیران از آن آگاهی داشته باشند بهتر می توانند انگیزه های خود را حفظ کنند.

یک) اهداف نیاز به صرف زمان دارند

هر مدیری باید بداند که برای عملی شدن اهداف و تصمیماتی که از قبل مشخص شده است نیاز به صرف زمان است. اگر آنها به فکر این هستند که بتوانند در بازه زمانی کمی ، نتایج تصمیمات خود را ببینند و به هدفهای خود برسند بسیار زودتر از آنچه که باید انگیزه های خود را از دست می دهند. بر اساس روش های آموزش بازاریابی ، شرکتها و برندهای موفقی وجود دارند که شاید تا ۲۰ سال پس از تأسیسشان به موفقیت و شهرت نرسیده اند و نتوانسته اند بازارهای مد نظر خود را به دست آوردند. پس مدیریت کردن یک پروسه طولانی مدت است و نیاز به صبر و انگیزه دارد. اگر فکر می کنید اهداف شما باید سریعاً به نتیجه برسند سخت در اشتباه هستید ، این خطا و اشتباه در تفکر می تواند انگیزه شما برای ادامه حرکت در مسیر اهداف شرکت را پائین بیاورد. کم شدن انگیزه شما ، کاهش کیفیت و عملکرد شرکت را به دنبال خواهد داشت. پس حفظ انگیزه یک مدیر و القای این انگیزه در کارکنان از ارکان اصلی مدیریت یک مجموعه است.

دو) برای سختی ها آماده باشید

مدیر یک مجموعه باید برای هر سختی آماده باشد. کسب  و کارهای مختلف رویه های مشابهی ندارند. ممکن است کسب و کاری مشابه با کسب و کار شما در مسیری که طی می کند با مشکلات متفاوت تری نسبت به شما مواجه شود یا اینکه در کل مشکلات کمتری داشته باشد.

نباید تجربه آنها در شما این فکر و انتظار را ایجاد کند که شما نیز قرار است با این شرایط مواجه شوید. زیرا ممکن است شرایط در کار و بازار کاملاً برای شما متفاوت باشد. علاوه بر این لازم است شما به عنوان مدیر ، گاهی تصمیماتی را بگیرید که نیاز به ریسک دارد. اگر به اندازه کافی خودتان را برای سختی ها آماده نکرده باشید یا اینکه اقدامی که برای انجام آن ریسک کرده اید با شکست مواجه شود ممکن است به طور کلی انگیزه خودتان را از دست بدهید. در حالی که ریسک کردن ، شکست خوردن و تحمل سختی ها در مسیر هر کسب و کاری یک امر عادی است.

جهت کسب اطلاع در مورد نحوه مشاور بازاریابی به این صفحه مراجعه نمایید.

سه) عقلانیت را جایگزین احساسات کنید

در بسیاری از مواقع شما ممکن است تصمیماتی بگیرید که کاملاً با احساس شما منافات داشته باشد. باید بدانید که همیشه همه کارها آنطور که دوست دارید و مطابق با احساساتتان است پیش نمی رود پس لازم نیست اگر تصمیمات و کارها مطابق میل و احساسات شما نیست انگیزه خود را از دست بدهید.

چهار) حفظ نیروهای کارآمد

حفظ کردن نیروهای کارآمد از جمله روشهایی است که همیشه می توانید انگیزه خودتان برای کار کردن را حفظ کنید و در عین حال کارهای شما به خوبی پیش می رود. اگر افراد و نیروهای کارآمدی دارید که به خوبی از پس کارها بر می آیند می توانید با خیال راحت کارها را به آنها بسپارید و با اطمینان از کار آنها لذت ببرید. اگر فردی در میان کارکنان شما هست که کارآمدی کمتری دارد یا کارش از کیفیت مطلوبی نسبت به بقیه برخوردار نیست بهتر است به راحتی کنار بگذارید زیرا در انتظار بهتر شدن این افراد ضعیف فقط اوضاع را برایتان بدتر می کند و ممکن است انگیزه های شما را نیز کاهش دهد.

پنج) حفظ اعتماد به نفس

اولین ویژگی که مدیران باید داشته باشند تا انگیزه خودشان و کارکنانشان برای ادامه فعالیت حفظ شود این است که اعتماد به نفس کافی داشته باشند. هر چند ممکن است مدیران زیادی وجود داشته باشند که از نظر هوش یا عملکرد بهتر از شما باشند ولی شما باید خودتان را قبول داشته باشید و این اعتماد را به خودتان داشته باشید که می توانید با تلاش بیشتر بهترین نتایج را بگیرید. این تفکر به شما انگیزه ای می دهد که تلاشتان را چندین برابر کنید و در نتیجه آثار آن را ببینید.

 

به طور کلی می توان تمامی شرکتهایی که در بازار حضور دارند را در دو گروه عمده قرار داد.

الف) شرکتهای پیشرو یا رهبر

اعم از شرکتهایی هستند که بیش از پنجاه درصد از سهم بازار را به خود اختصاص داده اند.

دو) شرکتهای دنباله رو یا پیرو

این شرکتها هر کدام سهم بسیار کم و جزئی از بازار را دارند و در در واقع دنباله رو شرکتهای بزرگ و رهبر هستند.

نظریه پردازان حوزه مدیریت بازار ، برای هر یک از این شرکتها راهکارهای مختلفی را برای رقابت در بازار ارائه داده اند. به بیان دیگر ، معتقدند که شرکتهای مادر یا همان شرکتهای رهبر شیوه های رقابت متفاوتی با شرکتهای دنباله رو دارند. در این مقاله به ارائه راهکار رقابت برای شرکتهای رهبر و پیرو به صورت جداگانه پرداخته می شود.

ارائه راهکارهایی برای شرکتهای رهبر

یک) مشتریان جدید

این شرکتها باید سعی کنند افرادی که تا کنون جزو مشتریان آنها نبوده اند به سمت مصرف کالاهای تولیدی خود بکشانند.

دو) تعریف و طراحی کاربردهای نو برای محصول

شرکتهای رهبر ، معمولاً یک محصول نو به بازار عرضه می کنند و شرکتهای پیرو به دنبال آنها به تولید کردن این محصول یا محصولات مشابه می پردازند. اما پس از مدتی محصولی که تولید و طراحی شده است با تکنولوژیهای نوین در تولید یا طراحی مواجه می شود و باید خود را مطابق با این پیشرفتها به روز کند به همین دلیل شرکت رهبر در صورتی که قصد دارد با رقیبهای خود به رقابت بپردازد باید کاربردهای جدیدی برای محصول خود ایجاد کند تا بتواند همچنان در بازار نقش رهبر را داشته باشد و کالاهای جدید و شرکتهای جدید جای آن را در بازار پر نکنند.

سه) سرمایه گذاری بر روی مشتریان کنونی

یکی دیگر از راههایی که به شرکتهای رهبر برای رقابت کردن پیشنهاد شده است این است که ترفندهایی را به کار ببرند تا مشتریانی که در حال حاضر دارند را به خرید بیشتر ترغیب کنند.

چهار) حفظ موقعیت فعلی

شرکتهای رهبر باید تلاش کنند تا موقعیت کنونی محصول خود را حفظ کنند. اگر هر تلاشی برای حفظ این موقعیت انجام دهند در واقع در میان بسیاری از رقبا توانسته اند موفق عمل کنند. زیرا در صورتی که شرایط و موقعیت ارتقاء را ندارید اگر موقعیت فعلی را نیز حفظ نکنید به زودی از دایره رقابتها خارج خواهید شد.

پنج) پیشگیری از ورود رقبا

یکی دیگر از اقداماتی که شرکتهای رهبر برای حفظ موقعیت خود در بازار می توانند انجام دهند این است که قبل از ورود رقبا به بازار از ورود آنها جلو گیری کنند یا اینکه اقداماتی برای منصرف شدن رقبا انجام دهند. اگر حدس می زنید که رقیب شما قرار است کدام یک از بازارهای شما را از دست شما بگیرد سعی کنید قبل از ورود رقیب به این بازارها ، کالاهای خود را در این بازار گسترش دهید یا بر کیفیت خدمات خود بیافزایید تا رقیب شما نتواند جایگاه شما در این بازار را بگیرد.

ارائه راهکارهایی برای شرکتهای پیرو

یک) نقاط قوت رقیب را در نظر بگیرید

در این روش به جای اینکه به نقاط ضعف رقیب خود حمله کنید ، نقاط قوت آنها را در نظر می گیرید. حمله به نقاط قوت آنها موجب می شود که مشتریان مد نظر شما ، کالای رقیب را تنها کالای موجود در بازار ندانند و با کالای شما که هم ردیف با آنهاست یا خدمات بیشتری نیز ارائه می دهد مواجه شده و به سمت کالاهای شما روانه شوند.

دو) پر کردن جای خالی رهبر

در این روش ، شرکتهای پیرو سعی می کنند در نقاطی که شرکت رهبر نتوانسته است به خوبی نیاز مشتریان را پاسخ دهد کشف می کنند و در این بخشها به ارائه خدمات و محصول می پردازند. همچنین ممکن است نقطه ضعفی در شرکت رهبر پیدا کنند و سعی کنند این نقطه ضعف را جبران کرده و مشتریان را برای خرید از محصولات خود ترغیب کنند.

سه) ارائه فن آوری نوین

بر اساس روش های آموزش بازاریابی که قبلا هم گفته شده، این نوع رقابت معمولاً در بازار تکنولوژی اتفاق می افتد. زمانی که شرکت پیرو به این نتیجه می رسد که نمی تواند در زمینه شرکت رهبر وارد فعالیت شود یک فن آوری جدید تولیده کرده و آن را وارد بازار می کند و از این طریق می تواند بازار لازم برای محصولات خود را پیدا کند.

جهت کسب اطلاع در مورد نحوه مشاور بازاریابی به این صفحه مراجعه نمایید.

 

پژوهشها نشان می دهد که دست کم ۲۵ درصد از پروژه هایی که در کشورها اجرا می شود با شکست مواجه می شوند.

اگر هم پروژه ها با شکست کامل مواجه نشوند ولی ضررهای مالی زیادی ممکن است در اجرای آن متحمل شوند. به قدری آمار و اعداد گزارش شده نگران کننده هستند که بسیاری از شرکتها و سازمانها سعی می کنند قبل از اینکه دچار چنین شکستی شوند بتوانند آن را پیش بینی کنند.

یکی از اولین ابزارها و اهرمهایی که می تواند از شکست افراد جلوگیری کند این است که شکست را پیش بینی کنند و برای آن برنامه های پیشگیرانه داشته باشند یا اینکه در صورت شکست برنامه هایی برای مواجه شدن با این مشکلات و شکست و مقابله با آنها طراحی کرده باشند. برای پیشگیری از شکست پروژه ها بهتر است راهکارهای مطرح شده در این مقاله را به کار ببرید.

یک) مشورت با کارکنان و اعضای تیم

بهتر است بعد از نوشتن برنامه های خود این برنامه را با اعضای تیم خود به نقد و بررسی بگذارید. از اعضای تیم بخواهید تا هر آنچه ممکن است موجب شکست این برنامه شود را در یک برگه بنویسند.

بر اساس نکات  آموزش بازاریابی ، بهتر است برای اینکه شرایط را برای آنها عینی تر کنید تا بتوانند راه حلهای کاربردی تر و بهتری بدهند این سوال را مطرح کنید که ” یک سال دیگر را تصور کنید که این برنامه یا پروژه اجرا شده است و نه تنها نتیجه مورد نظر را به دست نیاوردیم بلکه متحمل شکست و ضرر مالی نیز شده ایم” این شرایط را که ممکن است چه مشکلاتی برای شرکت ، پروژه و خودمان ایجاد شود را ترسیم کرده و اینکه چه راهکاری می تواند برای خلاصی از این شرایط به کمکمان بیاید را با همراه با جزئیات بنویسید.

پس از اینکه اعضای تیم شرایط پیش آمده را در برگه ها نوشتند و راهکارهای خود را نیز برای حل این مشکل مطرح کردند بهتر است از تک تک افراد بخواهید تا نوشته های خود را برای گروه بخوانند.  تمامی این مطالب را ضبط و در جایی یادداشت کنید. پس از مطرح شدن تک تک شرایط و راهکارها بهتر است برنامه و پروژه خود را مجدداً بررسی کرده ، اصلاح و بازنویسی کنید.

دو) پذیرش نقدها

افراد ذاتاً تمایل دارند ایده هایی را بپذیرند که تصمیم آنها را مورد تأیید قرار می دهد. بنابراین باید سعی کنید در مسیر طراحی پروژه های خود بر این احساس خود غلبه کنید و هر نقد و نظری که درباره پروژه تان هست را با دید باز مورد استقبال قرار دهید. زیرا همگی این صحبت ها و نقدها شما را از یک شکست بزرگ نجات خواهد داد. بنابراین ، تعصب و تک روی را کنار بگذارید و منطق و استدلال و هوش جمعی را بر هوش و ایده های فردی خود در اولویت قرار دهید.

سه) ترجیح محصولات داخلی بر خارجی

در بسیاری از مواقع ، مدیران شرکتها ممکن است تعصب خاصی بر محصولات خارجی داشته باشند. در حالی که می توان همان کار را با محصولات ایرانی نیز انجام داد. بنابراین ، یک محصول خارجی را با قیمت بیشتری تهیه می کنند در حالی که می توانستند همان محصول را از یک برند داخلی تهیه کنند و علاوه بر اینکه هزینه کمتری برای خرید آن پرداخت کنند بلکه از طرف شرکت طراح این محصول ، مشورتهایی را نیز جهت استفاده از این محصول دریافت کنند.

به همین دلیل بهتر است هیچگاه متعصبانه تصمیم نگیرید و همیشه سعی کنید از چگونگی عملکرد و سطح کیفیت محصولات داخلی خود مطلع شوید و سپس اگر محصولی مناسب نتوانستید تهیه کنید به سراغ محصولات خارجی بروید.

چهار) تحت تأثیر فکر جمعی قرار نگیرید

تجربه مشاور بازاریابی و نتایج پژوهشها نشان می دهد که انسانها معمولاً در مقابل نگرش و تصمیم گروهی تسلیم می شوند. یعنی اگر اکثریت افراد در یک گروه با تصمیم و ایده ای موافق یا مخالف بودند این فرد نیز ممکن است حتی بدون مطرح کردن نظر مخالف خود ، تسلیم نظرات آنها شود.

در حالی که در برنامه ریزی برای پروژه ها هر فردی وظیفه دارد هر فکر و ایده ای که به ذهنش می رسد را مطرح کند تا این ایده ها جزو موارد پیش بینی کننده برای شکست پروژه در نظر گرفته شوند. بنابراین ، جرأت ورز بودن در مطرح کردن نظرات می تواند شما را از شسکت نجات دهد. سعی کنید فضایی را فراهم کنید که اعضای تیم شما در مطرح کردن نظرات مخالف خود کاملاً آزاد باشند.

مشتریان غالباً تمایل دارند یک تجربه منحصر به فرد از خرید داشته باشند.

شاید آنها نتوانند آنچه که به دنبالش هستند را برای شما توضیح دهند و یا حتی در ذهن خودآگاه خودشان نیز تصور کنند ، اما به محض اینکه آن چیز را تجربه می کنند به خوبی می دانند که این همان چیزی است که در خرید کردن به دنبال آن هستند. مشتریان هر چند در هنگام خرید به دنبال کالای مورد نظر خودشان هستند اما تجربه نشان داده است که در پشت این خریدها عوامل بسیار زیادی هستند که در یک خرید موجب رضایت مشتریان می شوند.

این عوامل در یک پروسه خرید کردن جایی ندارد ولی بر این پروسه اثر بسیار زیادی می گذارد. سعی کرده ایم در این مقاله به این عوامل نامحسوس ولی بسیار مهم بپردازیم که برای مشتریان در یک فرآیند خرید بسیار مهم است و به وفاداری و بازگشت مجدد آنها و رضایت از خرید اثر قابل ملاحظه ای می گذارد.

یک) نحوه برخورد فروشنده با مشتری

معمولاً مشتریان قبل از اینکه وارد فروشگاه شما شوند و به دنبال خرید محصول مورد نیاز خود باشند با نحوه بر خورد شما از بدو ورود به فروشگاهتان مواجه می شوند. همین چند لحظه اولیه  در بدو ورود آنها می تواند به آنها احساس خوب یا بدی را منتقل کند. نحوه برخورد شما با او می تواند تضمین کند که مشتری دوباره به فروشگاه شما خواهد آمد یا خیر.

بسیاری از مردم ممکن است تنها به دلیل تجربه خوشایندی که از برخورد یک فروشنده داشته اند بارها برای خرید کردن به همان فروشگاه مراجعه کنند و در طولانی مدت نیز تبدیل به مشتریان وفادار شوند. اگر مشتریان از نحوه برخورد شما در تجربه اول خوششان نیاید ، تبدیل به بازدیدکنندگانی می شوند که فقط از محصولات شما بازدید می کنند و بدون اینکه خریدی انجام دهند از آن خارج می شوند و احتمال اینکه بار دیگر نیز به فروشگاه شما مراجعه کنند تقریباً صفر است.

دو) آیا مسئله ناراحت کننده ای برایشان پیش آمده است؟

اگر مشتریان شما با مسئله ناراحت کننده ای مواجه شوند بار دیگر به فروشگاه شما نخواهند آمد. مثلاً فرض کنید اگر آنها در اولین تجربه خود با نقص موجودی شما مواجه شوند، مدت زمان زیادی را در صف انتظار باشند یا پشت صفهای طولانی بایستند ، یا با فروشگاه بسیار شلوغ و بی نظم مواجه شوند در همگی این موارد مشتریان با فضا و شرایط ناراحت کننده ای مواجه شده اند که ترجیح می دهند از جای دیگری کالای مورد نظر خود را خریداری کنند ولی به فروشگاه شما مراجعه نکنند.

باید سعی کنید این گونه مشکلات و اشکالاتی که در کارتان وجود دارد را به کمترین میزان برسانید تا مشتریان به راحتی بتوانند محصولات مورد نیاز خود را خریداری کنند. از طرفی ، نباید این مشکلات برای شما تبدیل به یک چیز عادی و موضوع همیشگی شده باشد و اقدامی برای رفع آنها انجام ندهید.

سه) آیا احساس فریب خوردگی به آنها دست داده است ؟

متأسفانه بسیاری از فروشنده ها ، موقعیت فروش را فرصتی می دانند تا فقط کالا را به مشتریان بفروشند. در حالی که فروش ، فرصتی است تا شما درخواست و تقاضای مشتریان را به بهترین نحو ممکن برآورده کنید. اگر مشتریان با شرایطی مواجه شوند که در آن فروشنده ها به شکل آشکاری فقط به دنبال فروش و بالا بردن سود خودشان باشند ، احساس اینکه با آنها مثل یک انسان ساده لوح برخورد شده است به آنها دست خواهد داد و فکر می کنند که چه فریب بزرگی خورده اند و دیگر هرگز برای خرید به آنجا باز نخواهند گشت و احساس ناخوشایند خود را با دیگران نیز در میان خواهند گذاشت.


موضوعات مرتبط :

شناسایی و دسته بندی رفتار مصرف کنندگان در دوران تحریم اقتصادی

معرفی ترفندهای بازاریابی که می تواند عابرین را به داخل فروشگاه شما بکشاند

استراتژیهای کارآمد و عملی برای مقابله با قیمتهای پائین رقیبان در بازار

یک راهبرد جالب در تغییر گرایش ذهنی مشتریان

یک قانون کلی وجود دارد و آن هم این است که مردم به اندازه درآمدشان خرید می کنند.

اما زمانی که شرایط اقتصادی نامساعد باشد ممکن است عوامل زیادی بر رفتار مصرف کنندگان اثر بگذارد. شناخت و دسته بندی کردن رفتار مصرف کنندگان در این شرایط به بازاریابها کمک می کند تا بتوانند عکس العملها و واکنشهای مشتریان را پیش بینی کرده و برای هر یک برنامه های جداگانه ای در نظر بگیرند. انتشار روزانه خبرهای اقتصادی بد موجب تغییرات عمده ای در رفتار مصرف کنندگان می شود. به همین دلیل بازاریابها با چالشها و مشکلات عدیده ای مواجه می شوند.

بر اساس نکات  آموزش بازاریابی ، به همین دلیل است که دسته بندی این رفتارها در اولویت قرار دارد. در این مقاله سعی می کنیم واکنشهای مختلف مصرف کنندگان به بحرانها و تحریمهای اقتصادی را دسته بندی کنیم.

یک) گروه های مضطرب با عکس العملهای شدید  

این دسته از مصرف کنندگان ، افرادی هستند که به بحرانهای اقتصادی با واکنشهای شدید پاسخ می دهند. ممکن است به یکباره ، بسیاری از مخارج خود را حذف کنند یا اینکه سعی کنند آنها را به تأخیر بیاندازند یا در صورت امکان با کالاهای دیگری جایگزین کنند. این دسته از مصرف کنندگان لزوماً قشر ضعیف و کم درآمد جامعه نیستند بلکه ممکن است افرادی که درآمدهای بالایی نیز دارند ولی افرادی مستعد اضطراب و استرس هستند این واکنش را از خودشان نشان دهند.

دو) گروه های محتاط با عکسهای العملهای صبورانه

دسته دیگر از مصرف کنندگان ، افرادی هستند که ممکن است به لحاظ اقتصادی نیز وضعیت پائین یا متوسطی داشته باشند ولی نسبت به این تغییرات و بحرانهای اقتصادی ، واکنشهای کمتری نشان می دهند. آنها ممکن است مصرف خودشان را پائین بیاورند. کالاهای کمتری خرید کنند ولی باز هم عمده خریدهای خود را انجام می دهند و نسبت به بهتر شدن اوضاع امیدوار هستند. اگر اوضاع اقتصادی با بحران شدیدی رو به رو شده باشد تعداد این افراد بسیار کمتر از افراد گروه اول است ، این دسته از مصرف کنندگان نیز به دسته اول تغییر پیدا می کنند و واکنشهای شدید نشان می دهند.

سه) افراد با ثبات اقتصادی بیشتر

افرادی که جزو درآمدهای بالای اقتصادی در جامعه هستندد در این دسته قرار می گیرند. آنها مطمئن هستند که توانایی خارج شدن از این اوضاع را دارند و به همین دلیل بحران و استرس کمتری را تجربه می کنند. میزان خرید این دسته از افراد نیز کم می شود و گزیده تر خرید می کنند اما همچنان مصرفهای عمده خود را دارند. این افراد از ثبات اقتصادی بیشتری بر خوردار هستند و همین موجب واکنش کمتر آنها می شود.

چهار) افراد مصرف گرای جوان

بر اساس تجربه مشاور بازاریابی ، برخی از مصرف کنندگان نیز هستند که تحت هر شرایطی سبک زندگی خود را حفظ می کنند ، آنها همچنان به خرج کردنها عادی خود ادامه می دهند و چندان اهمیتی به این اوضاع نمی دهند. معمولاً افراد جوانی که خواهان تجربه هیجان و آسایش بیشتر هستند جزو این دسته از مصرف کنندگان قرار می گیرند. بنابراین ، افرادی که در زمینه تولید و عرضه محصولاتی که مشتریان عمده آنها افراد جوان هستند مشغول فعالیت هستند کمتر از گروه های دیگر با کاهش میزان خرید مواجه هستند.

در دوران تحریم و بحرانهای اقتصادی به جز دسته چهارم ، بقیه گروه های مصرف کنندگان سعی می کنند اولویتهای مصرف خود را تغییر دهند. از جمله این تغییر اولویتها می توان به مصارف غیر ضروری و گران قیمت اشاره کرد. در شرایط بحران و تحریم اقتصادی و افزایش قیمتها ، مردم سعی می کنند سبک زندگی خود همچون رفتن به رستورانها ، رفتن به مسافرت ، خرید لباسهای نو یا تعویض و خرید اتومبیل را حذف کنند. آنها به سرعت خریدها و مصرف های خود را به دو دسته ضروری و غیر ضروری در ذهنشان تقسیم بندی می کنند.

ممکن است بسیاری از افراد اگر همیشه از نیروهای خدماتی برای نظافت منزل یا محل کار خود استفاده می کردند این هزینه ها را حذف کنند. در این موقعیت برندها نیز به خطر می افتند ، زیرا مصرف کنندگان بیشتر به دنبال این هستند که مایحتاج خود را با کمترین قیمت ممکن تهیه کنند و وفاداری نسبت به یک برند را غیر ضروری و بی معنی می دانند و در نتیجه میزان وفاداری آنها به برند به شدت کاهش پیدا می کند.